کلمه جو
صفحه اصلی

astronaut


معنی : فضانورد، مسافر فضایی
معانی دیگر : کیهان نورد

انگلیسی به فارسی

فضانورد، مسافرفضایی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person trained to participate in space flight.

- Astronauts have walked on the moon.
[ترجمه hossein] فضانوردان راه رفته اند بر روی ماه
[ترجمه امیررضا] فضانوردان بر روی ماه راه رفتند
[ترجمه حمید] فضانوردان در ماه قدم گذاشته اند
[ترجمه .] فضانوردان بر روی ماه قدم گذاشته اند
[ترجمه ترگمان] فضانوردان برروی ماه راه رفتن
[ترجمه گوگل] فضانوردان در ماه قدم گذاشته اند

• space traveler, one who flies in a spaceship
an astronaut is a person who travels in a spacecraft.

مترادف و متضاد

فضانورد (اسم)
astronaut, spaceman

مسافر فضایی (اسم)
astronaut, spaceman

space explorer


Synonyms: cosmonaut, moonwalker, pilot, rocketeer, rocket scientist, space person, star person


جملات نمونه

1. one of his highest aspirations was to become an astronaut
یکی از بزرگترین آرزوهایش این بود که کیهان نورد بشود.

2. The astronaut was welcomed with joyous, resounding acclaim.
[ترجمه ترگمان]این فضا نورد با تحسین و تحسین و تحسین بسیار مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه گوگل]فضانورد با تحسین و شادی و شادمانی آرام شد

3. An astronaut will attempt to leave the stationary spaceship and then return to it.
[ترجمه ترگمان]یک فضانورد قصد دارد سفینه ساکن را ترک کند و سپس به آن برگردد
[ترجمه گوگل]یک فضانورد تلاش خواهد کرد که سفینه فضایی را ترک کند و سپس به آن بازگردد

4. The rocket boosts the astronaut into space.
[ترجمه ترگمان]راکت فضا نورد را به فضا تقویت می کند
[ترجمه گوگل]موشک فضانورد را به فضا افزایش می دهد

5. Astronaut Pierre Thuot tried to latch the 15-foot robotic arm onto the satellite.
[ترجمه ترگمان]فضانورد پی یر Thuot سعی کرد تا بازوی ۱۵ رو روی ماهواره قفل کنه
[ترجمه گوگل]فضانورد Pierre Thuot سعی داشت 15 ثانویه بازوی روباتیک را روی ماهواره بگیرد

6. My son's dream is to be an astronaut.
[ترجمه بهار] رویای پسرم فضانورد شدن است
[ترجمه ترگمان]رویای پسرم این است که یک فضانورد بشود
[ترجمه گوگل]رویای پسر من یک فضانورد است

7. One astronaut used the space shuttle's robot arm to pick up an 1800-pound satellite from space.
[ترجمه ترگمان]یک فضانورد از ربات فضایی شاتل فضایی برای انتخاب ماهواره ۱۸۰۰ پوندی از فضا استفاده کرد
[ترجمه گوگل]یک فضانورد از بازوی ربات شاتل فضایی استفاده کرد تا ماهواره 1800 پوند را از فضا انتخاب کند

8. Astronaut Winston Scott is scheduled to join Chiao on a second spacewalk early Wednesday.
[ترجمه ترگمان]فضانورد و وینستون اسکات برای ملحق شدن به Chiao در دومین پیاده روی فضایی در اوایل روز چهارشنبه برنامه ریزی شده است
[ترجمه گوگل]فضانورد وینستون اسکات برنامه ریزی برای پیوستن به چیائو در روز چهارشنبه در فضای باز است

9. I did a quick equipment check, like an astronaut preparing for lift-off.
[ترجمه ترگمان]من یک بررسی سریع انجام دادم، مثل یک فضانورد که برای بلند شدن آماده می شد
[ترجمه گوگل]من یک بررسی سریع تجهیزات انجام دادم، مثل یک فضانورد آماده شدن برای بلند کردن

10. Lucid will be replaced by Atlantis astronaut John Blaha.
[ترجمه ترگمان]lucid توسط astronaut John، فضانورد آتلانتیس، جایگزین خواهد شد
[ترجمه گوگل]Lucid توسط John Blaha فضانورد آتلانتیس جایگزین خواهد شد

11. Indeed, the astronaut is not really in contact with the top of the spring at all.
[ترجمه ترگمان]در واقع فضا نورد در تمام بهار واقعا در تماس نیست
[ترجمه گوگل]در واقع، فضانورد واقعا در تماس با بالا از بهار نیست

12. Now, in practice the astronaut would not drift across like this as the curvature of the walls would be far less.
[ترجمه ترگمان]حالا، در عمل فضانوردی مثل این به این شکل حرکت نمی کند، چون انحنای دیوارها بسیار کم تر است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، در فضانورد، این فضانورد به این صورت حرکت نمی کند، زیرا انحنای دیوارها بسیار کمتر است

13. This girl wants to be an astronaut.
[ترجمه ترگمان] این دختر میخواد یه فضانورد بشه
[ترجمه گوگل]این دختر می خواهد یک فضانورد باشد

14. An astronaut, dressing for the mission, gives a quick thumbs up to a cameraman.
[ترجمه ترگمان]یک فضانورد، که برای این ماموریت لباس می پوشید، به یک فیلمبردار اشاره می کند
[ترجمه گوگل]یک فضانورد، که برای مأموریت پوشیدنی است، به یک فیلمبردار شگفت انگیز می بخشد

15. Now Riccardo Patrese looks more like a doomed astronaut . . . rocketing crazily out of control towards the heavens.
[ترجمه ترگمان]حالا ریکاردو بیشتر شبیه یک فضانورد ملعون به نظر می آید که دیوانه وار به سوی آسمان پرواز می کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر ریکاردو پاتریس بیشتر شبیه یک فضانورد محکوم به نظر می رسد تکان دادن به طور ناگهانی از کنترل به سوی آسمانها

پیشنهاد کاربران

کیهان شناس


فضا شناس


فضا نورد
a person who travels in a spacecraft


فضا نورد

A person who travels in a spacecraft
فضانورد

ایتا رو نصب کنین و در چنل @potterhead_always جوین شوید

فضا نورد، ادم فضایی

. . . WHAT YOU KNOW ABOUT به معنی فضانورده

Alien:ادم فضایی ، بیگانه
Astronaut:فضانورد

A person who travels and works in a spacecraft
فضانورد
انسانی که در یک فضاپیما سفر و کار میکند.
His dream is to be a astronaut


a person that travels in space


کلمات دیگر: