کلمه جو
صفحه اصلی

plow through

پیشنهاد کاربران

خوردن وعده بزرگ غذایی،
خواندن چیزیکه دشواراست یا زمان زیادی میبرد، تا آخر خواندن، به زحمت خواندن،
حرکت کردن ازمیان جاییکه فضای کمی وجود دارد مثلا حرکت ماشین در میان جمعیت، به زحمت حرکت کردن


Plow through something : با عزم و اراده ی محکم کاری را به انجام رساندن

به سختی از پس چیزی بر آمدن، به زحمت کاری را به پایان رساندن، موضوعی را با تلاش حل کردن

با سختی کاری را به انجام رساندن
با جان کندن کاری را انجام دادن


کلمات دیگر: