بطورسازگار
compatibly
بطورسازگار
انگلیسی به فارسی
سازگارانه
انگلیسی به انگلیسی
• harmoniously, congruously, accordantly
جملات نمونه
1. nanoHUB needs to act compatibly with existing security infrastructures, in other words, let end users rely on the accounts and passwords they already know as much as possible.
[ترجمه ترگمان]nanoHUB باید با زیرساخت های امنیتی موجود عمل کند، به عبارت دیگر، اجازه دهید کاربران به حساب ها و passwords که قبلا تا آنجا که ممکن است تکیه کنند تکیه کنند
[ترجمه گوگل]nanoHUB نیاز دارد که به طور سازگار با زیرساخت های امنیتی موجود عمل کند، به عبارت دیگر، کاربران نهایی باید به حساب ها و گذرواژه هایی که قبلا می دانند تا آنجا که امکان دارد، تکیه کنند
[ترجمه گوگل]nanoHUB نیاز دارد که به طور سازگار با زیرساخت های امنیتی موجود عمل کند، به عبارت دیگر، کاربران نهایی باید به حساب ها و گذرواژه هایی که قبلا می دانند تا آنجا که امکان دارد، تکیه کنند
2. The software runs compatibly with many machines.
[ترجمه ترگمان]نرم افزار با بسیاری از ماشین ها compatibly می کند
[ترجمه گوگل]این نرم افزار با بسیاری از ماشین ها سازگار است
[ترجمه گوگل]این نرم افزار با بسیاری از ماشین ها سازگار است
3. Here we work compatibly with one another .
[ترجمه ترگمان]اینجا با همدیگه کار می کنیم
[ترجمه گوگل]در اینجا ما به صورت سازگار با یکدیگر کار می کنیم
[ترجمه گوگل]در اینجا ما به صورت سازگار با یکدیگر کار می کنیم
4. They rate disputes with their children as less frequent than do hetero couples, and describe co-parenting more compatibly and with greater satisfaction.
[ترجمه ترگمان]آن ها اختلاف با فرزندان خود را کم تر از زوج های متاهل انجام می دهند و هم زیستی با فرزندان بیشتر و با رضایت بیشتر را توصیف می کنند
[ترجمه گوگل]آنها اختلافات خود را با فرزندان خود را به عنوان مکرر تر از زوج های هترو می سنجند و همکاری والدین را با سازگاری بیشتر و رضایت بیشتر توصیف می کنند
[ترجمه گوگل]آنها اختلافات خود را با فرزندان خود را به عنوان مکرر تر از زوج های هترو می سنجند و همکاری والدین را با سازگاری بیشتر و رضایت بیشتر توصیف می کنند
5. So to the well versed in IT, you might want to review what IE7 has in store for you, as it might not be compatible with your settings that run IE compatibly .
[ترجمه ترگمان]بنابراین در زمینه فن آوری اطلاعات، ممکن است بخواهید آنچه که IE۷ در فروشگاه برای شما ذخیره می کند را بررسی کنید چون ممکن است با تنظیمات شما که IE را اداره می کند سازگار نباشد
[ترجمه گوگل]بنابراین به خوبی در فناوری اطلاعات، ممکن است بخواهید آنچه را که IE7 در اختیار شما قرار می دهد بررسی کنید، زیرا ممکن است با تنظیمات شما سازگار نیست که IE را اجرا کند
[ترجمه گوگل]بنابراین به خوبی در فناوری اطلاعات، ممکن است بخواهید آنچه را که IE7 در اختیار شما قرار می دهد بررسی کنید، زیرا ممکن است با تنظیمات شما سازگار نیست که IE را اجرا کند
6. The crucial trait of RISC architecture is that it can fit the pipeline compatibly.
[ترجمه ترگمان]ویژگی حیاتی معماری RISC این است که می تواند با خط لوله سازگار شود
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی های مهم معماری RISC این است که می تواند خط لوله را به صورت متناوب سازگار کند
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی های مهم معماری RISC این است که می تواند خط لوله را به صورت متناوب سازگار کند
7. Because, within a quite long time, the traditional archival work will occupy a leading position, so the time working compatibly with the electronic archival work will be more longer.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که در مدت بسیار طولانی، کار بایگانی سنتی یک موقعیت پیشرو را اشغال خواهد کرد، بنابراین زمان کار کردن با کار بایگانی الکترونیکی بیشتر طول خواهد کشید
[ترجمه گوگل]از آنجا که در یک مدت زمان بسیار طولانی، کار بایگانی سنتی موقعیت پیشرو را اشغال می کند، بنابراین زمان همکاری با کار بایگانی الکترونیک طولانی تر خواهد بود
[ترجمه گوگل]از آنجا که در یک مدت زمان بسیار طولانی، کار بایگانی سنتی موقعیت پیشرو را اشغال می کند، بنابراین زمان همکاری با کار بایگانی الکترونیک طولانی تر خواهد بود
8. The sensor node has many characteristics as gathering the analog and data signals, self-calibration and stabilization, and it is applied compatibly to civil engineering structure monitoring.
[ترجمه ترگمان]گره حسگر ویژگی های زیادی دارد که سیگنال های آنالوگ و داده های آنالوگ، کالیبراسیون و تثبیت را جمع آوری می کند، و برای پایش ساختار مهندسی عمران مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]گره حسگر دارای ویژگی های زیادی است به عنوان جمع آوری سیگنال های آنالوگ و داده، کالیبراسیون خود و ثبات، و آن را به طور انطباق با نظارت بر ساخت و ساز مهندسی عمران اعمال می شود
[ترجمه گوگل]گره حسگر دارای ویژگی های زیادی است به عنوان جمع آوری سیگنال های آنالوگ و داده، کالیبراسیون خود و ثبات، و آن را به طور انطباق با نظارت بر ساخت و ساز مهندسی عمران اعمال می شود
9. Realize that searches the standardization of the language and melt compatibly, Have already become information retrieval languages to need The outstanding problem researched and solve.
[ترجمه ترگمان]بفهمید که جستجوهای زبان و مواد مذاب را جستجو می کند، از قبل به زبان های بازیابی اطلاعات تبدیل شده است تا نیاز به تحقیق و حل مشکل برجسته داشته باشد
[ترجمه گوگل]متوجه شدم که استاندارد سازی زبان را جستجو می کند و به طور سازگارانه ذوب می شود، در حال حاضر تبدیل به زبان های بازیابی اطلاعات شده است مشکل برجسته تحقیق و حل شده است
[ترجمه گوگل]متوجه شدم که استاندارد سازی زبان را جستجو می کند و به طور سازگارانه ذوب می شود، در حال حاضر تبدیل به زبان های بازیابی اطلاعات شده است مشکل برجسته تحقیق و حل شده است
10. It follows that, minimizing the deformation as well as maintaining the deformations of each zone compatibly was the criteria of avoiding cracking.
[ترجمه ترگمان]به دنبال آن، به حداقل رساندن تغییر شکل و نیز حفظ تغییر شکل هر ناحیه، معیار اجتناب از ترک برداشتن است
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، به حداقل رساندن تغییر شکل و همچنین حفظ تغییر شکل هر منطقه به صورت سازگار، معیارهای اجتناب از ترک خوردگی بود
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، به حداقل رساندن تغییر شکل و همچنین حفظ تغییر شکل هر منطقه به صورت سازگار، معیارهای اجتناب از ترک خوردگی بود
11. Fifthly, we should make business insurance and social insurance compatibly develop, to strengthen individual person to resist different risks of sorts of medical accidents.
[ترجمه ترگمان]پنجم اینکه، ما باید بیمه تجاری و بیمه اجتماعی ایجاد کنیم تا فرد را برای مقاومت در برابر خطرات مختلف انواع سوانح پزشکی تقویت کنیم
[ترجمه گوگل]پنجم ما باید بیمه کسب و کار و بیمه اجتماعی را به طور هماهنگ توسعه دهیم تا فرد فرد را تقویت کند تا از خطرات مختلف انواع حوادث پزشکی جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]پنجم ما باید بیمه کسب و کار و بیمه اجتماعی را به طور هماهنگ توسعه دهیم تا فرد فرد را تقویت کند تا از خطرات مختلف انواع حوادث پزشکی جلوگیری کند
12. This design is the first solid-state memory system for satellite, which can confront with multi-clock sources and multi-data sources compatibly.
[ترجمه ترگمان]این طراحی اولین سیستم حافظه حالت جامد برای ماهواره است که می تواند با منابع چند ساعته و منابع چند - مقابله کند
[ترجمه گوگل]این طراحی اولین سیستم حافظه حالت جامد برای ماهواره است که می تواند به طور سازگار با منابع چندگانه و منابع چند داده ای مقابله کند
[ترجمه گوگل]این طراحی اولین سیستم حافظه حالت جامد برای ماهواره است که می تواند به طور سازگار با منابع چندگانه و منابع چند داده ای مقابله کند
13. A comparison between computational curves and low-pressure experimental data shows the tendency of evolutionary processes compatibly . The further tests is needed.
[ترجمه ترگمان]مقایسه بین منحنی های محاسباتی و داده های تجربی فشار پایین، گرایش فرایندهای تکاملی را نشان می دهد آزمایش بعدی مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]مقایسه منحنی های محاسباتی و داده های آزمایشی با فشار پایین، تمایل به فرآیند تکاملی را به صورت سازگار نشان می دهد تست های بیشتر مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]مقایسه منحنی های محاسباتی و داده های آزمایشی با فشار پایین، تمایل به فرآیند تکاملی را به صورت سازگار نشان می دهد تست های بیشتر مورد نیاز است
14. Because this expert points out, although the effect that autumn decorates is good, but should notice to because season is awaited compatibly, avoid to produce a problem likewise when decorate.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این متخصص به این نکات اشاره می کند، با وجود این که این اثر در پاییز خوب است، اما باید توجه داشته باشید که چرا فصل به تعویق می افتد و از ایجاد مشکل در هنگام تزیین اجتناب می کند
[ترجمه گوگل]از آنجایی که این کارشناس اشاره می کند، اگر چه اثر است که پاییز تزئین خوب است، اما باید توجه داشته باشید به دلیل فصل به طور سازگار در انتظار، جلوگیری از تولید یک مشکل در هنگام تزئین
[ترجمه گوگل]از آنجایی که این کارشناس اشاره می کند، اگر چه اثر است که پاییز تزئین خوب است، اما باید توجه داشته باشید به دلیل فصل به طور سازگار در انتظار، جلوگیری از تولید یک مشکل در هنگام تزئین
پیشنهاد کاربران
به نظرم همساز بهتره زیرا سازگار را برای adaptable بکار می برند.
Compatible = همساز
Compatibly = همسازانه
Compatibility = همسازیی
Compatibilize = همسازیدن
Compatibilizer = همسازنده
Compatibilization = همسازش
Compatibilism = همساز گرایی
Compatibilist = همساز گرا
Compatibleness = همسازیَّت
Compatible = همساز
Compatibly = همسازانه
Compatibility = همسازیی
Compatibilize = همسازیدن
Compatibilizer = همسازنده
Compatibilization = همسازش
Compatibilism = همساز گرایی
Compatibilist = همساز گرا
Compatibleness = همسازیَّت
کلمات دیگر: