1. a politician who is out of tune with the times
سیاستمداری که با زمانه هماهنگ نیست
2. a politician who transgresses should not be reelected
سیاستمداری که از حد خود تجاوز می کند نباید دوباره انتخاب شود.
3. a politician who tries to woo the public with flattery
سیاستمداری که می کوشد با چاپلوسی عامه را جلب کند
4. a politician who wants to keep the favor of the people
سیاست بازی که می خواهد نظر مساعد مردم را حفظ کند
5. a glib politician
سیاست مدار چرب زبان
6. a radical politician
سیاست مدار افراط گرای
7. a wary politician
یک سیاستمدار محتاط
8. an astute politician
سیاستمدار زیرک
9. an influential politician
سیاستمدار ذی نفوذ
10. an intuitive politician
سیاستمدار سهشگر
11. an old politician with fusty ideas
سیاست باز پیر با عقاید پوسیده
12. an opportunistic politician
سیاستمدار فرصت طلب
13. churchill was a canny politician
چرچیل سیاستمدار زبردستی بود.
14. he is a chameleonic politician
او سیاستمداری دمدمی مزاج است.
15. he was a crafty politician
او سیاست باز فریبکاری بود.
16. an old man as well as an old politician
پیرمردی که در سیاست هم کهنه کار است
17. to survive in this bank, you need to be a politician
برای دوام آوردن در این بانک باید اهل زدوبند باشی.
18. She is a shrewd politician who wants to avoid offending the electorate unnecessarily.
[ترجمه ترگمان]او سیاستمداری زیرک است که می خواهد از رنجاندن مردم بدون دلیل اجتناب کند
[ترجمه گوگل]او یک سیاستمدار قوی است که می خواهد بدون نیاز به نفوذ به رای دهندگان را اجتناب کند
19. The politician was ousted from office by a vote from members of his own party.
[ترجمه ترگمان]این سیاست مدار با رای اعضای حزب خود برکنار شد
[ترجمه گوگل]از سوی اعضای حزب خود، سیاستمدار از طریق رأی منصوب شد
20. The politician was at the pinnacle of his fame.
[ترجمه ترگمان]سیاست مدار در اوج شهرت خود بود
[ترجمه گوگل]سیاستمدار در اوج شهرت بود
21. A scrupulous politician would not lie about her business interests.
[ترجمه ترگمان]یک سیاست مدار سرسخت در مورد علایق تجاری خود دروغ نمی گفت
[ترجمه گوگل]یک سیاستمدار دقیق درباره منافع تجاری خود دروغ نمی گوید
22. The mayor is a skilled politician.
[ترجمه ترگمان]شهردار یک سیاست مدار ماهر است
[ترجمه گوگل]شهردار یک سیاستمدار ماهر است
23. As a politician, he knows how to manipulate public opinion.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک سیاست مدار می داند چگونه افکار عمومی را دستکاری کند
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک سیاستمدار می داند که چگونه با افکار عمومی دستکاری می کند