کلمه جو
صفحه اصلی

modernize


معنی : نوین کردن، بطرز نوینی دراوردن، بروش امروزی دراوردن
معانی دیگر : امروزی کردن یا شدن، نوین کردن یا شدن، مدرن کردن یا شدن

انگلیسی به فارسی

نوین کردن، بطرز نوینی درآوردن، بروش امروزی درآوردن


مدرن کردن، نوین کردن، بطرز نوینی دراوردن، بروش امروزی دراوردن


انگلیسی به انگلیسی

• make modern; improve; make new; become modern in thought or appearance (also modernise)
to modernize a system or a factory means to introduce new methods or equipment.

مترادف و متضاد

نوین کردن (فعل)
modernize

بطرز نوینی دراوردن (فعل)
modernize

بروش امروزی دراوردن (فعل)
modernize

bring up to date; remodel


Synonyms: improve, refresh, regenerate, rejuvenate, remake, renew, renovate, restore, revamp, revive, update


Antonyms: antique, date, outmode, regress, wear


جملات نمونه

1. to modernize an old house by putting in plumbing and wiring
خانه ی قدیمی را با لوله کشی و سیم کشی امروزی کردن

2. we must modernize our agriculture
ما بایستی کشاورزی خود را امروزی کنیم.

3. he tried to modernize poetry and bring it closer to every-day life
او کوشید شعر را امروزی کرده و به زندگی روزمره نزدیک تر کند.

4. The government has announced an ambitious programme to modernize the railway network.
[ترجمه ترگمان]دولت برنامه ای بلند پروازانه برای مدرنیزه کردن شبکه راه آهن اعلام کرده است
[ترجمه گوگل]دولت یک برنامه بلند پروازانه برای ارتقاء شبکه راه آهن اعلام کرده است

5. If the industry doesn't modernize it will not survive.
[ترجمه ترگمان]اگر این صنعت مدرن سازی کند، زنده نخواهد ماند
[ترجمه گوگل]اگر صنعت مدرن سازی نکرد، زنده نخواهد ماند

6. They need more funds to modernize the country's telephone system.
[ترجمه ترگمان]آن ها به بودجه بیشتری برای مدرن سازی سیستم تلفن کشور نیاز دارند
[ترجمه گوگل]آنها برای ارتقاء سیستم تلفن کشور، نیاز به وجوه بیشتری دارند

7. There are plans to modernize the US strategic forces.
[ترجمه ترگمان]برنامه هایی برای مدرن سازی نیروهای استراتژیک ایالات متحده وجود دارد
[ترجمه گوگل]برنامه هایی برای ارتقای نیروهای استراتژیک ایالات متحده وجود دارد

8. Unfortunately we lack the resources to modernize.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه ما فاقد منابعی برای مدرنیزه کردن هستیم
[ترجمه گوگل]متأسفانه منابع برای مدرن سازی نداریم

9. The company is investing $million to modernize its factories.
[ترجمه ترگمان]شرکت میلیون دلار برای مدرنیزه کردن کارخانجات خود سرمایه گذاری می کند
[ترجمه گوگل]این شرکت سرمایه گذاری میلیون دلاری را برای مدرن سازی کارخانجات خود می کند

10. The idea was to modernize various aspects of the house without changing its essential character.
[ترجمه ترگمان]ایده این بود که جنبه های مختلف خانه را بدون تغییر شخصیت اصلی خود مدرن کند
[ترجمه گوگل]ایده این بود که جنبه های مختلف خانه را بدون تغییر شخصیت اصلی آن، مدرن کند

11. The business will lose money if it doesn't modernize.
[ترجمه ترگمان]اگر این کار مدرن سازی نشود، کسب وکار پول از دست خواهد داد
[ترجمه گوگل]کسب و کار اگر مدرن نیست، کسب درآمد خواهد کرد

12. It was their manifest failure to modernize the country's industries.
[ترجمه ترگمان]این شکست آشکار آن ها برای مدرن کردن صنایع کشور بود
[ترجمه گوگل]این ناکامی منجر به نوسازی صنایع کشور شد

13. They began a crash program to modernize and strengthen their fleet and to build nuclear weapons with ICBMs to carry them.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک برنامه سقوط برای مدرن سازی و تقویت ناوگان خود و ساخت سلاح های هسته ای با ICBMs برای حمل آن ها آغاز کردند
[ترجمه گوگل]آنها یک برنامه تصادف را برای نوسازی و تقویت ناوگان خود و ساخت سلاح های هسته ای با استفاده از ICBM ها برای حمل آنها آغاز کردند

14. Our aim was to modernize the health service, and we succeeded.
[ترجمه ترگمان]هدف ما مدرن سازی خدمات بهداشتی بود و ما موفق شدیم
[ترجمه گوگل]هدف ما ارتقاء خدمات بهداشتی بود و ما موفق شدیم

15. Measures will be taken to help modernize the country's armed forces.
[ترجمه ترگمان]اقدامات برای کمک به مدرنیزه کردن نیروهای مسلح کشور صورت خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]اقدامات برای کمک به مدرنیزه کردن نیروهای مسلح کشور انجام خواهد شد

He tried to modernize poetry and bring it closer to every-day life.

او کوشید شعر را امروزی کرده و به زندگی روزمره نزدیک‌تر کند.


We must modernize our agriculture.

ما بایستی کشاورزی خود را امروزی کنیم.


to modernize an old house by putting in plumbing and wiring

خانه‌ی قدیمی را با لوله‌کشی و سیم‌کشی امروزی کردن


the modernization of the country's tax system

مدرن کردن نظام مالیاتی کشور


پیشنهاد کاربران

مدرنه کردن

مدرن سازی

به روز کردن

نوسازی، بازسازی

یا مُدرن می توانیم بگوییم یا نُوین.
Modern =
مدرن/نوین
Modernly =
مدرنانه/نوینانه
Modernity =
مدرنگی/نوینی/نوینگی
Modernize =
مدرنیدن/نوینیدن
Modernizing =
مدرنیدن، مدرنان/نوینیدن، نوینان
مُدرنان مانند خندان ( کسی که میخنند = چیزی که می مدرند )
Modernizer =
مدرننده/نویننده
Modernized =
مدرنیده/نوینیده
Modernization =
مدرنش/نوینش/مدرن سازی، نوین سازی
Modernness =
مدرنیَّت/نوینیَّت
Modernism =
مدرنگرایی/نوینگرایی
Modernist =
مدرنگرا/نوینگرا
*Modernistize =
مدرنگرایاندن/نوینگرایاندن
*Modernistized =
مدرنگرایانده/نوینگرایانده
*Modernistizaion =
مدرنگرایانش/نوینگرایانش
Modernistic =
مدرنگرایک/نوینگراییک
Modernisticize = مدرنگرایکاندن/ نوینگرایکاندن
*Modernisticizer =
مدرنگرایکاننده/نونیگراییکاننده
*Modernisticized =
مدرنگرایکانده/نوینگرایکانده
*Modernisticization =
مدرنگرایکانش/نونینگرایکانش
*Modernistical =
مدرنگرایین/نوینگرایین
*Modernistically =
مدرنگرایینانه/نوینگرایینانه
*Modernisticalize =
مدرنگرایینیدن/نونینگرایینیدن
*Modernisticalizer =
مدرنگراییننده/نونیگراییننده
*Modernisticalized =
مدرنگرایینیده/نونیگرایینیده
*Modernisticalization =
مدرنگرایینش/نوینگرایینش

آن واژه هایی که با ستاره = * مشخص شده، بدین معنی ایه که یا اصلا در زبان وجود نداره، یا به ندرت بکار میره.




کلمات دیگر: