1. mehri's complexion and looks are flawless
رنگ و آب و قیافه ی مهری نقص ندارد.
2. She attributed her flawless complexion to the moisturiser she used.
[ترجمه ترگمان]چهره بی عیب و نقصش را به moisturiser نسبت داده بود
[ترجمه گوگل]او رنگ صورت بی عیب و نقص خود را به مرطوب کننده ای که از آن استفاده کرد، نسبت داد
3. You can't help noticing her flawless beauty.
[ترجمه سعید پارسا] نمیتوانی زیبائی بی نقص اورا نادیده بگیری
[ترجمه سعید پارساپور] نمیتونی زیبائی بی کم و کاست اورا نادیده بگیری
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی با توجه به زیبایی بی نقصش به اون کمک کنی
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید متوجه زیبایی بی نظیر او شوید
4. Discovery's takeoff this morning from Cape Canaveral was flawless.
[ترجمه ترگمان]صبح دیسکاوری بعد از برخاستن از دماغه Canaveral بی نقص بود
[ترجمه گوگل]صبح امروز کشف Discovery از کیپ کاناورال بی عیب و نقص بود
5. Although his composition was flawless, the teacher was always cavilling at his handwriting.
[ترجمه ترگمان]اگرچه ترکیب او بی عیب و نقص بود، اما معلم همیشه به دستخط خود نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]اگرچه ترکیب او بی عیب و نقص بود، معلم همیشه با دست خط خود می کوشد
6. This flawless, cork screwed white-knuckle ride should roll and roll into 1993 and your back yard.
[ترجمه ترگمان]این چوب پنبه بی عیب و نقص در سال ۱۹۹۳ و در حیاط پشتی شما چرخ می خورد و قل میخوره
[ترجمه گوگل]این پیچ گوشتی بی نظیر، چوب پنبه ای، باید به سال 1993 و حیاط پشت خود رول داده شود
7. Behind the steel grille and doors, flawless stones have been used in the regalia.
[ترجمه ترگمان]از پشت میله های فولادی و درها، سنگ های ریز بدون نقصش، در لباس رسمی استفاده شده اند
[ترجمه گوگل]در پشت مشبک و درب های فولادی، سنگهای بی عیب و نقص در رگالا مورد استفاده قرار گرفته اند
8. His girlfriend was very pretty with a flawless complexion and hair the colour of new parchment.
[ترجمه ترگمان]دوست دخترش با صورت بی نقصش بسیار زیبا بود و رنگ کاغذ پوستی جدید داشت
[ترجمه گوگل]دوست دخترش بسیار زیبا با رنگ پوستی بی نظیر و رنگ پرچم جدید بود
9. The wave spiralled forwards into a flawless but bone-crushing tube.
[ترجمه ترگمان]امواج با لوله خرد شده به جلو خم می شوند
[ترجمه گوگل]موج موجها به داخل یک لوله بی عیب و سنگین و خردکننده استخراج می شود
10. Her English is almost flawless.
[ترجمه ترگمان]انگلیسی او تقریبا بی عیب و نقص است
[ترجمه گوگل]انگلیسی او تقریبا بی عیب است
11. Ours was becoming a flawless space in which every object had its rightful place.
[ترجمه ترگمان]مال ما فضای بی نقصش را داشت که هر شی جای خود را داشت
[ترجمه گوگل]ما در حال تبدیل شدن به یک فضای بی عیب و نقص بود که در آن هر جسم محل قانونی خود را داشت
12. Her skin is flawless, her legs endless and her entire body a flab-free zone.
[ترجمه ترگمان]پوستش بی نقص است، پاهایش پایان ناپذیر است و تمام بدنش یک منطقه آزاد است
[ترجمه گوگل]پوست او بی عیب و نقص است، پاهای او بی پایان است و تمام بدن او یک منطقه آزاد است
13. The service here is essentially flawless.
[ترجمه ترگمان]خدمات در اینجا لزوما بی عیب و نقص نیست
[ترجمه گوگل]این سرویس اساسا بی عیب است
14. I felt it was as flawless a weapon as you could have.
[ترجمه ترگمان]احساس کردم به همون اندازه که می تونستی اسلحه درست کنی
[ترجمه گوگل]من احساس می کردم آن را به عنوان بدون سلاح یک سلاح بود که شما می توانید داشته باشد
15. His record appeared flawless, yet there was an inconsistency which grated harshly, leaving room for a lot of speculation.
[ترجمه ترگمان]سوابق او بی عیب و نقص به نظر می رسید، با وجود این یک تناقض وجود داشت که به سختی در اتاق را ترک می کرد
[ترجمه گوگل]رکورد او بی عیب و نقص بود، با این وجود ناسازگاری بود که به شدت رنده شده بود، و اتاق زیادی برای حدس و گمان گذاشت