1. He grinned at me, as if sharing a secret joke.
[ترجمه ترگمان]او به من نیشخند زد، انگار که یک شوخی محرمانه را در میان گذاشته باشد
[ترجمه گوگل]او به من شگفت زده شد، مثل اینکه یک شوخی مخفی داشته باشم
2. Joe remained as immobile as if he had been carved out of rock.
[ترجمه ترگمان]جو همان طور بی حرکت مانده بود که انگار از سنگ تراشیده شده است
[ترجمه گوگل]جو همچنان بی حرکت باقی ماند، انگار از سنگ خارج شده بود
3. to move as if accompanied by a singsong.
[ترجمه ترگمان]طوری حرکت کند که انگار با یک singsong همراه است
[ترجمه گوگل]حرکت به عنوان اگر همراه با singsong همراه است
4. Alison hesitated moment, as if she were waiting for him.
[ترجمه ترگمان]آلیسون لحظه ای مردد ماند، گویی منتظر او بود
[ترجمه گوگل]آلیسون لحظه لحظه ای را تکان داد، مثل اینکه او منتظر او بود
5. The house seemed muted, hushed as if it had been deserted.
[ترجمه کوروش شفیعی] خانه طوری ساکت و خاموش به نظر می رسید که انگار رهایش کرده بودند.
[ترجمه ترگمان]خانه ساکت و ساکت به نظر می رسید، انگار خالی بود
[ترجمه گوگل]خانه به نظر می رسید خاموش، خاموش که اگر آن را ترک شده بود
6. It looks as if it's going to rain.
[ترجمه زهرا منتهایی] هوا جوری بنظر میرسد انگار که می خواهد باران ببارد .
[ترجمه ترگمان]انگار باران می بارد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که باران می رود
7. It is as if I had done something wrong.
[ترجمه ترگمان]مثل این است که من کار اشتباهی کرده ام
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد چیزی اشتباه انجام داده است
8. Since his cancer was diagnosed, he feels as if he's living on borrowed time.
[ترجمه ترگمان]از زمان تشخیص سرطان او، احساس می کند که در زمان قرضی زندگی می کند
[ترجمه گوگل]از آنجایی که سرطان او تشخیص داده شد، احساس می کند که او در زمان قرض گرفتن زندگی می کند
9. She was deathly pale, and looked as if she might faint.
[ترجمه ترگمان]فانی به طرز مرگباری رنگ پریده بود و به نظر می رسید که دارد غش می کند
[ترجمه گوگل]او خفیف مرگبار بود و به نظر می رسید که ممکن است ضعیف باشد
10. I vaguely remember, you thin lips stuck on my forehead carefully,as if the whole world becomes quiet.
[ترجمه ترگمان]به طور مبهم به یاد دارم که تو لب های نازکش را با دقت روی پیشانی من چسبانده بود، انگار تمام دنیا ساکت شده بود
[ترجمه گوگل]من به ندرت می توانم به یاد داشته باشم که لب های نازک روی پیشانی من با دقت در می آیند، مثل اینکه تمام جهان آرام می شود
11. He swayed slightly, as if about to fall.
[ترجمه ترگمان]کمی تلوتلو خورد، انگار می خواست به زمین بیفتد
[ترجمه گوگل]او کمی گول زد، انگار که سقوط کند
12. She lapsed into inertia and lay there as if asleep.
[ترجمه ترگمان]او به فکر فرو رفت و مانند خواب به خواب فرو رفت
[ترجمه گوگل]او به inertia دچار شده و در صورت خوابیدن به آنجا می ماند
13. Why is he being so polite, as if I need tactful handling?
[ترجمه ترگمان]چرا اون اینقدر مودبانه رفتار میکنه انگار که من باید مراقب باشم؟
[ترجمه گوگل]چرا او بسیار مودب است، به شرطی که من نیاز به دست زدن به شیطان داره؟
14. He was speeding down the motorway as if pursued by a demon.
[ترجمه ترگمان]طوری رانندگی می کرد که انگار توسط یک شیطان تعقیب می شد
[ترجمه گوگل]او به سرعت در حال حرکت به سوی بزرگراه بود، به شرطی که یک دیو را دنبال کند
15. It was as if those grey eyes could see into the very depths of her soul .
[ترجمه ترگمان]گویی آن چشمان خاکستری رنگ می توانست اعماق روحش را ببیند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که این چشمان خاکستری می تواند در عمق روح او دیده شود