کلمه جو
صفحه اصلی

get behind


1- به عقب یا پشت (چیزی) رفتن 2- پشتیبانی کردن، حمایت کردن 3- (در پرداخت قسط یا قرض) عقب افتادن، نکول کردن

انگلیسی به فارسی

حمایت و پشتیبانی کردن


عقب ماندن


انگلیسی به انگلیسی

• to get behind in work or studies, fall behind; (slang) support something, approve of

مترادف و متضاد

Support


جملات نمونه

1. You can always catch up later if you get behind.
[ترجمه ترگمان]اگر از پشت سر در بیاوری، می توانی بعدا آن را بگیری
[ترجمه گوگل]شما همیشه می توانید عقب بکشید اگر پشت سر بگذارید

2. If you get behind with the rent, you will be asked to leave.
[ترجمه شقایق] اگر پول اجاره رو دیر پرداخت کنی، مجبور می شی اینجا رو ترک کنی.
[ترجمه یاسر دهقانی] اگروجه اجاره را پشت گوش بیاندازی بایستی خانه را خالی ( ترک ) کنی
[ترجمه ترگمان]، اگه پول اجاره رو بگیری از من خواستی که از اینجا بری
[ترجمه گوگل]اگر شما با اجاره به عقب برگردید، از شما خواسته می شود که ترک کنید

3. I don't want to get behind with my work.
[ترجمه Alireza] من نمی خواهم کارم را به تعویق بیندازم
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم با کار خودم سر و کار داشته باشم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم کار خود را پشت سر بگذارم

4. In the Store there was always something to get behind or under or wriggle through . . . .
[ترجمه ترگمان]در فروشگاه همیشه چیزی وجود داشت که پشت سر یا زیر آن، یا در میان ،
[ترجمه گوگل]در فروشگاه همیشه چیزی برای پشت و یا زیر و یا از طریق آن وجود داشت

5. They show their immaturity as soon as they get behind the wheel of a sports car.
[ترجمه ترگمان]آن ها عدم بلوغ خود را به محض این که پشت فرمان یک ماشین ورزشی قرار می گیرند، نشان می دهند
[ترجمه گوگل]آنها ناراحتی خود را نشان می دهند، به محض اینکه آنها پشت چرخ ماشین ورزشی می روند

6. Lesson: never let an unfriendly sheepdog get behind you.
[ترجمه ترگمان]درس عبرت: هیچ وقت اجازه نده یه خرس قطبی غیر دوستانه پشت سر تو بیاد
[ترجمه گوگل]درس: هرگز اجازه دهید یک شجره نامه غیر دوستانه پشت سر شما بیاید

7. Once you get behind [ the spread of ] flu, you cannot catch up.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه شما در [ شیوع پیدا کنید، شما نمی توانید به آن برسید
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما در پشت [گسترش] آنفلوآنزا قرار دارید، نمیتوانید عقب نشینی کنید

8. Keep doing your homework so you don't get behind in school.
[ترجمه یاسر دهقانی] پیوسته تکالیفت را انجام بده تا از درسهایت عقب نمانی
[ترجمه ترگمان]تکالیفت رو انجام بده تا تو مدرسه نشی
[ترجمه گوگل]انجام تکالیف خود را انجام دهید تا به مدرسه بازگردید

9. But they don't have time get behind the notes.
[ترجمه ترگمان]اما وقت زیادی برای گرفتن یادداشت ندارند
[ترجمه گوگل]اما آنها وقت ندارند پشت یادداشت ها بمانند

10. We always get behind schedule and end up working down to the wire on our publications.
[ترجمه ترگمان]ما همیشه پشت سر برنامه قرار می گیریم و کار خود را با سیم روی انتشارات مان پایان می دهیم
[ترجمه گوگل]ما همیشه از برنامه ریزی می کنیم و در نشریات ما پایان می یابیم

11. And if you get behind, it a struggle.
[ترجمه S] و اگر توهم پشتیبانی کنی این یک مبارزه است.
[ترجمه ترگمان]، و اگه تو هم پشت سرت باشی این یه مبارزه است
[ترجمه گوگل]و اگر پشت سر بگذارید، آن مبارزه است

12. If you get behind in your car payments, the finance company may repossess it from you.
[ترجمه ترگمان]اگر در حال پرداخت پول در اتومبیل خود باشید، ممکن است شرکت تامین کننده مالی آن را از شما بگیرد
[ترجمه گوگل]اگر در پرداخت ماشین خود عقب بمانید، شرکت مالی ممکن است از شما بازپرداخت کند

13. But Billy had taken the precaution to get behind a tree, andthe drop on his rival.
[ترجمه ترگمان]اما بیلی برای رسیدن به یک درخت، این احتیاط را از دست داده بود و این کار را با رقیبش می کرد
[ترجمه گوگل]اما بیلی اقدامات احتیاطی را برای پشت سر یک درخت برداشت و رقیبش را رها کرد

14. Obama urged Americans get behind the financial rescue plan during a campaign appearance in Reno, Nevada.
[ترجمه ترگمان]اوباما از آمریکایی ها خواست تا در طی یک عملیات نظامی در رنو، نوادا، پشت برنامه نجات مالی قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]اوباما از مردم آمریکا خواسته است که در طول یک انتخابات در رنو، نوادا، برنامه نجات مالی را پشت سر بگذارد

15. Without newspaper, we would get behind the times.
[ترجمه ترگمان]بدون روزنامه، ما پشت سر گذاشتیم
[ترجمه گوگل]بدون روزنامه، ما پشت سر هم خواهد بود

پیشنهاد کاربران

not do sth on time or accept that you can not do sth

پشت کسی در اومدن
حمایت کردن

به تعویق انداختن

Miss an opportunity to do something and you dont do that on time so you have to do with your next work later then you will find it difficult

Not do sth on time

پشت گوش انداختن کارها

Get behind= Lag behind

عقب افتادن در کاری ( وقتی به موقع انجامش نمیدیم )


کلمات دیگر: