1. i see him rarely anymore
دیگر خیلی کم او را می بینم.
2. he does not live here anymore
او (حالا) دیگر اینجا زندگی نمی کند.
3. milk is hard to get anymore
این روزها شیر به سختی گیر می آید.
4. maheen does not care for ali anymore
مهین دیگر علی را دوست ندارد.
5. it got so that i could not tolerate him anymore
کار به جایی رسید که دیگر نمی توانستم او را تحمل کنم.
6. you can keep the book; i don't need it anymore
کتاب مال تو،من دیگر نیازی به آن ندارم.
7. She won't talk to me anymore.
[ترجمه ناشناس] او دیگر با من حرف نخواهد زد
[ترجمه ترگمان]اون دیگه با من حرف نمیزنه
[ترجمه گوگل]او دیگر با من حرف نمی زند
8. Sorry,I forgot. You don't need me anymore.
[ترجمه امیر] متاسفم، من فراموش کردم. شما دیگر به من نیازی نداری
[ترجمه ترگمان] ببخشید، یادم رفته بود تو دیگه به من نیازی نداری
[ترجمه گوگل]ببخشید فراموش کردم شما دیگر به من نیاز ندارید
9. I don't want to hear about it anymore.
[ترجمه ترگمان]دیگر نمی خواهم راجع به آن چیزی بشنوم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم بیشتر از این حرف بزنم
10. I just don't like you anymore.
[ترجمه نورا ریسی] من فقط دیگر شما را دوست ندارم
[ترجمه ترگمان] دیگه از تو خوشم نمیاد
[ترجمه گوگل]من فقط شما را دوست ندارم
11. I can't take it anymore.
[ترجمه ترگمان]دیگر نمی توانم آن را تحمل کنم
[ترجمه گوگل]من دیگر نمیتوانم آن را بگیرم
12. I can't do it anymore.
[ترجمه ترگمان]دیگر نمی توانم این کار را بکنم
[ترجمه گوگل]من دیگر نمی توانم آن را انجام دهم
13. I can't bare it anymore.
[ترجمه ترگمان]دیگر نمی توانم آن را خالی کنم
[ترجمه گوگل]من دیگر نمی توانم آن را لخت کنم
14. Radical views don't carry much weight anymore.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه های رادیکال دیگر زیاد وزن ندارند
[ترجمه گوگل]دیدگاه های رادیکال وزن بیشتری را تحمل نمی کنند
15. Don't waste my time anymore.
[ترجمه ترگمان]دیگه وقتم رو تلف نکن
[ترجمه گوگل]دیگر وقت من را تلف نکن
16. I don't cook a whole lot anymore.
[ترجمه ترگمان]من دیگر آشپزی نمی کنم
[ترجمه گوگل]من دیگر بیشتر غذا نمی خورم
17. I just can't seem to reach Ed anymore.
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد که دیگر به اد دسترسی پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من فقط نمی توانم به Ed بیشتر برسد
18. If any more work is piled onto this office, I shall leave!
[ترجمه ترگمان]اگر کار دیگری روی این دفتر تلنبار شده باشد، من از اینجا خواهم رفت
[ترجمه گوگل]اگر کار بیشتری در این دفتر ذخیره شود، من باید ترک کنم!
19. I don't want to hear any more of your lies.
[ترجمه ترگمان]دیگر نمی خواهم دروغ تو را بشنوم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم بیشتر دروغ هایم را بشنوم
20. I won't give her any more if she's ungrateful.
[ترجمه ترگمان]اگر ناسپاس است، دیگر او را به او نخواهم داد
[ترجمه گوگل]اگر او نادان باشد، دیگر او را نخواهم بخشید
21. 'Is there any more milk?' 'No, none at all. '
[ترجمه ترگمان]شیر دیگه ای هم هست؟ نه، اصلا
[ترجمه گوگل]آیا شیر بیشتری وجود دارد؟ 'نه، هیچ کدام '
22. They are unwilling to invest any more money in the project.
[ترجمه ترگمان]آن ها تمایلی به سرمایه گذاری در این پروژه ندارند
[ترجمه گوگل]آنها تمایلی به سرمایه گذاری بیشتر در پروژه ندارند
23. I don't want to get roped into any more of your activities.
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم شما را درگیر کاره ای دیگر کنم
[ترجمه گوگل]من نمیخواهم به هیچ وجه از فعالیتهای شما متولد شود
24. Are there any more batteries? This one's a dud.
[ترجمه ترگمان]باطری دیگه ای هم هست؟ این یکی خراب شد
[ترجمه گوگل]آیا باتری بیشتر وجود دارد؟ این یک خراش است
25. I can't afford to spend any more money this week.
[ترجمه ترگمان]این هفته نمی تونم پول بیشتری خرج کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم پول بیشتری در این هفته صرف کنم
26. The room's full; we can't cram any more people in.
[ترجمه ترگمان]اتاق پر است؛ ما نمی توانیم افراد بیشتری داخل آن جا بدهیم
[ترجمه گوگل]اتاق کامل است؛ ما نمیتوانیم مردم بیشتری را درون خود ببندیم
27. I couldn't look after him any more; the strain was too much for me.
[ترجمه ترگمان]دیگر نمی توانستم از او مراقبت کنم؛ فشار زیادی برای من بود
[ترجمه گوگل]من دیگر نمیتوانم از او مراقبت کنم فشار بیش از حد برای من بود
28. 'He doesn't need the pills any more. ' 'I'm glad about that. '
[ترجمه ترگمان]دیگر به قرص احتیاج ندارد از این بابت خوشحالم
[ترجمه گوگل]'او دیگر به قرص نیاز ندارد '' من خوشحالم که در مورد آن '
29. I don't want to take any more exams.
[ترجمه ترگمان]من نمی خوام بیشتر از این امتحان بگیرم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم امتحانات بیشتری بگیرم
30. We do not have any more information at the present time.
[ترجمه ترگمان]ما در حال حاضر اطلاعات بیشتری نداریم
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر اطلاعات بیشتری نداریم