کلمه جو
صفحه اصلی

existing


معنی : موجود
معانی دیگر : حاضر معمارى : موجود علوم نظامى : در حال حاضر

انگلیسی به فارسی

موجود، حاضر


موجود است، موجود


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: already in existence.
متضاد: new
مشابه: customary, prevailing

- Existing treatments fail to prolong life.
[ترجمه ترگمان] درمان های موجود نمی توانند زندگی را طولانی کنند
[ترجمه گوگل] درمان های موجود نمی توانند زندگی را طولانی تر کنند

• existent, living, having being
you use existing to describe something which is now in use or in operation.

مترادف و متضاد

موجود (صفت)
ready, present, stock, available, handy, going, real, existing, existent, extant

جملات نمونه

1. the empathy existing between him and all the bereaved people in the village
همدلی موجود بین او و همه ی داغدیدگان دهکده

2. under the existing conditions
تحت شرایط موجود

3. the clear demarcation existing between well water and river water
تمایز واضحی که بین آب چاه و آب رودخانه وجود دارد.

4. a study of the existing and potential book markets
بررسی بازارهای موجود و بالقوه کتاب (تانشی)

5. the enlargement of the existing building
توسعه ی ساختمان فعلی

6. The price of the house included many existing fixtures and fittings that were not to our taste.
[ترجمه ترگمان]قیمت این خانه شامل لوازم جانبی و لوازمی بود که مطابق سلیقه ما نبودند
[ترجمه گوگل]قیمت خانه شامل بسیاری از لوازم و اتصالات موجود بود که به سلیقه ما نبود

7. Any new building must be fitted into the existing appearance of the city.
[ترجمه ترگمان]هر ساختمان جدیدی باید متناسب با ظاهر موجود شهر باشد
[ترجمه گوگل]هر ساختمان جدید باید در ظاهر موجود در شهر نصب شود

8. The new design will eventually replace all existing models.
[ترجمه ترگمان]طراحی جدید در نهایت همه مدل های موجود را جایگزین خواهد کرد
[ترجمه گوگل]طراحی جدید در نهایت تمام مدل های موجود را جایگزین خواهد کرد

9. Calculations are based on a projection of existing trends.
[ترجمه ترگمان]محاسبات براساس طرحی از گرایش ها موجود است
[ترجمه گوگل]محاسبات بر اساس پیش بینی روند موجود است

10. Existing laws on obscenity are to be tightened.
[ترجمه ترگمان]قوانین موجود در زمینه زشتی باید تشدید شوند
[ترجمه گوگل]قوانین موجود در مورد ناخوشایندی باید محکم تر شوند

11. Existing methods of production are expensive and inefficient.
[ترجمه ترگمان]روش های موجود تولید گران و ناکارآمد هستند
[ترجمه گوگل]روش های تولیدی گران و ناکارآمد هستند

12. Only children whose parents are existing savers may open an account.
[ترجمه کمند] تنها کودکانی که والدین انها وجود دارند می توانند حساب بانکی باز کنند.
[ترجمه ترگمان]تنها کودکانی که parents موجود هستند ممکن است حساب باز کنند
[ترجمه گوگل]فقط کودکانی که والدین موجود در آنها موجود هستند ممکن است حساب خود را باز کنند

13. A loan was arranged to refinance existing debt.
[ترجمه ترگمان]یک وام برای پرداخت بدهی موجود ترتیب داده شد
[ترجمه گوگل]یک وام به منظور بازپرداخت بدهی های موجود تنظیم شد

14. The new system will be compatible with existing equipment.
[ترجمه ترگمان]سیستم جدید با تجهیزات موجود سازگار خواهد بود
[ترجمه گوگل]سیستم جدید سازگار با تجهیزات موجود خواهد بود

15. The existing law is not wholly satisfactory.
[ترجمه ترگمان]قانون موجود کاملا رضایت بخش نیست
[ترجمه گوگل]قانون موجود کاملا رضایت بخش نیست

پیشنهاد کاربران

موجود بودن

موجود

وجود داشتن


موجود
present, alive, or now visible

کنونی


موجود، کنونی، فعلی

The existing system needs to be changed

موجود
وجود داشتن


کلمات دیگر: