کلمه جو
صفحه اصلی

see into


1- بازرسی کردن، تفتیش کردن 2- (درست) فهمیدن، پی بردن، دریافتن

انگلیسی به فارسی

نگهبانی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• inquire into, check, try to figure out

مترادف و متضاد

Escort into (especially a place of shelter)


جملات نمونه

1. It was as if those grey eyes could see into the very depths of her soul .
[ترجمه ترگمان]گویی آن چشمان خاکستری رنگ می توانست اعماق روحش را ببیند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که این چشمان خاکستری می تواند در عمق روح او دیده شود

2. He used a torch to see into the dark cupboard.
[ترجمه ترگمان]او از یک مشعل برای دیدن داخل گنجه تاریکی استفاده کرد
[ترجمه گوگل]او از یک مشعل برای دیدن در کمد تاریک استفاده کرد

3. The old man claims to be able to see into the future.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد ادعا می کند که می تواند آینده را ببیند
[ترجمه گوگل]پیرمرد ادعا می کند قادر به دیدن در آینده است

4. He said he would see into the matter himself.
[ترجمه ترگمان]او گفت که خودش شخصا به این موضوع پی خواهد برد
[ترجمه گوگل]او گفت که او را به این موضوع می اندازد

5. We are able to see into the causes of cancer.
[ترجمه ترگمان]ما قادر به دیدن علل سرطان هستیم
[ترجمه گوگل]ما قادر به دیدن علل سرطان هستیم

6. She was short-sighted a could not see into the auditorium.
[ترجمه ترگمان]او کمی نزدیک بین بود و نمی توانست در تالار سخنرانی کند
[ترجمه گوگل]او بینهایت بود و نمی توانست به سالن دید

7. Perspex screens will allow visitors to see into the worst-hit rooms.
[ترجمه ترگمان]این صفحات نمایش به بازدیدکنندگان اجازه خواهند داد تا به اتاق های بدترین ضربه وارد شوند
[ترجمه گوگل]صفحه نمایش Perspex به بازدیدکنندگان اجازه می دهد تا به اتاق های بدترین ضربه نگاه کنند

8. He shuddered with pleasure, wishing he could see into the darkness of this other, and know its face.
[ترجمه ترگمان]از شادی بر خود لرزید و آرزو کرد که ای کاش می توانست در تاریکی این مرد ببیند و صورتش را بشناسد
[ترجمه گوگل]او با خوشحالی می خندید، مایل بود که او را در تاریکی این دیگر ببیند، و چهره اش را می دانست

9. The box is screened so you can't see into it, giving the bird some privacy.
[ترجمه ترگمان]جعبه از آن پنهان می شود که شما نمی توانید آن را ببینید، به آن پرنده کوچکی بدهید که حریم شخصی داشته باشد
[ترجمه گوگل]جعبه نمایش داده شده است، بنابراین شما نمیتوانید آن را مشاهده کنید، به پرنده برخی حریم خصوصی

10. Humans can see into the future, says a cognitive scientist.
[ترجمه ترگمان]یک دانشمند شناختی می گوید انسان ها می توانند در آینده ببینند
[ترجمه گوگل]یک دانشمند شناختی می گوید: انسان ها می توانند در آینده ببینند

11. Hal's got that uncanny ability to see into the future.
[ترجمه ترگمان]هال این توانایی عجیب را دارد که آینده را ببیند
[ترجمه گوگل]هال این توانایی بی نظیر را در آینده می بیند

12. Such "insane" humans see into the parallel lives of those in the tribe, and can assist in clearing trauma or karma that leads to disease or emotional instability in the physical.
[ترجمه ترگمان]چنین \"دیوانگی\" انسان ها در زندگی موازی افراد قبیله مشاهده می شود و می تواند به پاک سازی ضربه و یا کارما که منجر به بروز بیماری یا ناپایداری عاطفی در محیط فیزیکی می شود، کمک کند
[ترجمه گوگل]انسانهایی که چنین 'دیوانه' را به زندگی موازی افرادی که در قبیله زندگی می کنند، می بینند و می توانند در پاک شدن تروما یا کارما کمک کنند که منجر به بیماری یا بی ثباتی عاطفی در جسم می شود

13. For a time he tried doggedly to see into the place.
[ترجمه ترگمان]برای مدتی سرسختانه می کوشید تا به جای خود نگاه کند
[ترجمه گوگل]برای یک بار او به شدت سعی در دیدن محل

14. He had never believed that a woman could see into a man's heart so tenderly, so understandingly.
[ترجمه ترگمان]او هرگز باور نکرده بود که یک زن می تواند قلب یک مرد را با محبت و مهربانی ببیند
[ترجمه گوگل]او هرگز باور نکرد که یک زن می تواند به دل قلب مرد، به طوری ملایم، و درک درست

پیشنهاد کاربران

مشایعت کردن، اسکورت کردن، راهنمایی کردن به داخل دفتر و. . .


کلمات دیگر: