کلمه جو
صفحه اصلی

deprecated


(verb transitive) بد دانستن، قبیح دانستن، ناراضی بودن از

انگلیسی به فارسی

منسوخ، ناراضی بودن، قبیح دانستن، بد دانستن


انگلیسی به انگلیسی

• disliked, protested; belittled, disparaged

جملات نمونه

1. they deprecated church music and songs
آنان موسیقی و آواز کلیسایی را نهی می کردند.

پیشنهاد کاربران

منسوخ شده


کلمات دیگر: