1. drunk driving is a serious offense
رانندگی هنگام مستی یک تخلف جدی است.
2. drunk with victory
سرمست پیروزی
3. dead drunk
خرمست،سیاه مست
4. he got drunk and waffled for hours
او مست کرد و ساعت ها به یاوه گویی پرداخت.
5. he is drunk
او مست است.
6. they got drunk and decided to crash the wedding reception
مست کردند و تصمیم گرفتند دزدکی به جشن عروسی راه یابند.
7. he was obnixiously drunk
او به طور منزجر کننده ای مست کرده بود.
8. he was so drunk that he wasn't aware of where he was
آنقدر مست بود که نمی دانست کجاست.
9. he went home drunk and his wife threw a tantrum
مست به خانه رفت و زنش سخت آتشی شد.
10. i saw a drunk
مستی را دیدم.
11. quit of sorrow, drunk with joy
از غم آزاد،سرمست و شاد
12. they got him drunk and pried all the information out of him
او را مست کردند و همه ی اطلاعات را از او در کشیدند.
13. his father is a drunk
پدرش عرق خور است.
14. he was arrested for being drunk and molesting a woman
او را به خاطر مستی و دست یازی به یک زن توقیف کردند.
15. he had the appearance of a drunk
او ظاهر مست ها را داشت.
16. he had two drinks and became drunk
دو تا مشروب خورد و مست کرد.
17. he drank so much that he became drunk
او آنقدر نوشید که مست شد.
18. please disregard what he says, he is drunk
لطفا به حرف هایش اعتنا نکنید،او مست است.
19. last night he went on such a binge that he is still drunk
دیشب آن قدر (در میخواری) زیاده روی کرد که هنوز هم مست است.
20. 'You're drunk,' she said bluntly.
[ترجمه ترگمان]او بی پرده گفت: تو مستی
[ترجمه گوگل]او گفت: 'شما مست هستید '
21. He felt elated and mildly drunk.
[ترجمه ترگمان]احساس شادی می کرد و کمی مست به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او احساس خوشبختی کرد و به آرامی مست شد
22. He was accused of operating the vessel while drunk.
[ترجمه ترگمان]او متهم به کار در این کشتی در هنگام مستی شد
[ترجمه گوگل]او در حالی که مست بود متهم به عملی کردن کشتی شد
23. He was drunk at the end of the party.
[ترجمه ترگمان]در پایان جشن، مست بود
[ترجمه گوگل]او در پایان حزب مست بود
24. David would get drunk and I would have to take him home and put him to bed.
[ترجمه ترگمان]دیوید مست می کرد و من مجبور می شدم او را به خانه می بردم و او را به بس تر می بردم
[ترجمه گوگل]دیوید مست می شود و من مجبورم او را به خانه ببرم و او را به رختخواب بگذارم
25. She seemed totally unaffected by what she'd drunk.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید کاملا تحت تاثیر چیزی قرار گرفته بود که او مست کرده بود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید کاملا تحت تاثیر آنچه که او مست شد
26. There were a lot of drunk drivers on the roads on Saturday nights.
[ترجمه ترگمان]شب های شنبه کلی رانندگان مست در جاده ها بودند
[ترجمه گوگل]در شبهای شب، بسیاری از رانندگان مست در جاده ها وجود داشتند
27. The guest got very drunk so they bundled him into a taxi and sent him home.
[ترجمه ترگمان]مهمان بسیار مست شد و او را در تاکسی نشاندند و او را به خانه فرستادند
[ترجمه گوگل]مهمان بسیار مست شد تا او را به یک تاکسی بفرستد و او را به خانه بفرستد