کلمه جو
صفحه اصلی

shell out


معنی : پرداختن، هزینه چیزی را قبول کردن
معانی دیگر : (خودمانی) پول دادن، سلفیدن، متحمل هزینه شدن، pay : پرداختن

انگلیسی به فارسی

( pay =) پرداختن، هزینه چیزی را قبول کردن


پرداختن، هزینه چیزی را قبول کردن


انگلیسی به انگلیسی

• pay, repay; separate completely

مترادف و متضاد

پرداختن (فعل)
score, pay, begin, shell out, reimburse, pay off, give money, buff, polish, burnish, disburse, set to, spend money

هزینه چیزی را قبول کردن (فعل)
pay, shell out

give


Synonyms: ante up, disburse, expend, fork over, hand over, lay out, outlay, pay, pay for, pay out, spend


Antonyms: receive, take


جملات نمونه

1. You won't have to shell out a fortune for it.
[ترجمه ترگمان]تو مجبور نخواهی شد شانسی برای این کار پیدا کنی
[ترجمه گوگل]شما نباید از آن برای ثروت بخرید

2. I shall be expected to shell out for the party.
[ترجمه ترگمان]من انتظار دارم که او برای مهمانی حاضر شود
[ترجمه گوگل]انتظار میرود که برای حزب بخدمت بیاورم

3. And for this sort of performance, local taxpayers shell out roughly $ 360, 000 a year.
[ترجمه ترگمان]و برای این نوع عملکرد، مالیات دهندگان محلی حدود ۳۶۰، ۰۰۰ دلار در سال توزیع می کنند
[ترجمه گوگل]و برای این نوع عملکرد، مالیات دهندگان محلی در حدود 360 دلار در سال هزینه می کنند

4. But how readily will they shell out hundreds for a similar-sized piece of software?
[ترجمه ترگمان]اما چگونه آن ها به راحتی صدها نفر را برای یک نرم افزار مشابه طراحی می کنند؟
[ترجمه گوگل]اما چگونه صدها نفر را برای یک قطعه نرم افزار مشابه اندازه می گیرند؟

5. Others continue to shell out money.
[ترجمه ترگمان]دیگران به جمع آوری پول ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]دیگران همچنان پول را پوشیده می کنند

6. Not wanting to shell out £1500 to £2500 for a replacement, he started looking around for a solution.
[ترجمه ترگمان]او به دنبال یافتن راه حلی برای یافتن راه حلی برای حدود ۱۵۰۰ پوند به ۲۵۰۰ پوند مصر نبود
[ترجمه گوگل]او مایل نیست که 1500 تا 2500 پوند را برای جایگزینی بپوشد، او شروع به نگاه کردن به یک راه حل کرد

7. I was the one who had to shell out for the food.
[ترجمه ترگمان]من تنها کسی بودم که مجبور بودم برای غذا حاضر به شم
[ترجمه گوگل]من کسی بودم که مجبور بودم غذا بخورم

8. And do you shell out major coin for them?
[ترجمه ترگمان]و یه سکه بزرگ برای اونا درست می کنی؟
[ترجمه گوگل]و آیا سکه های بزرگ را برای آنها بپوشانید؟

9. I had to shell out five pounds.
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم پنج پوند کم کنم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم 5 پوند بپزد

10. Must I shell out for the party.
[ترجمه ترگمان] باید برای مهمونی برم بیرون
[ترجمه گوگل]باید برای حزب بخوابم

11. I shall be expected to shell out the money for the party.
[ترجمه ترگمان]انتظار خواهم داشت پولش را برای مهمانی حاضر کند
[ترجمه گوگل]انتظار میرود که پول برای حزب را بپوشانند

12. He to shell out a lot of money for the date.
[ترجمه ترگمان]او برای این تاریخ پول زیادی تهیه می کند
[ترجمه گوگل]او برای خرج کردن مقدار زیادی پول برای تاریخ است

13. Advertisers to shell out a lot of money for this targeting.
[ترجمه ترگمان]باید پول زیادی برای این هدف گرفته باشه
[ترجمه گوگل]تبلیغ کنندگان برای پرداختن به این هدف بسیار پولی می کنند

14. That reflects a very British disinclination to shell out on management training.
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده عدم تمایل بسیار انگلیسی به شرکت در آموزش مدیریت است
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده عدم تمایل انگلیسی ها به آموزش در زمینه مدیریت است

پیشنهاد کاربران

پول پیاده شدن

پول پرداخت کردن وقتی که زیادی گرونه و زورت میاد اونقد پول بدی

پول سلفیدن

جدا کردن کامل

پول ریخت و پاش کردن، ولخرجی کردن ، splash out

پولی را به اجبار پرداخت کردن، ( به ترکی ) پولی ترله ماخ

پرداخت کردن , پیاده شدن ( پول )

# He shelled out a lot of money to get his house painted
#�I was the one who had to shell out for the food
# They shelled out $100 000 for a recording studio


کلمات دیگر: