کلمه جو
صفحه اصلی

housewarming


مهمانی پاگشا (در خانه ی جدید)، جشن ورود بخانه تازه، ولیمه خانه تازه

انگلیسی به فارسی

مهمانی پاگشا (در خانهی جدید)


خانه جدید


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a party given to celebrate moving into a new home.

• party to celebrate a new home
party to celebrate the occupancy of a new home
a house-warming is a party that you give for friends when you have just moved into a new house.

جملات نمونه

1. Are you coming to Jo's house-warming on Friday?
[ترجمه ترگمان]تو داری روز جمعه به خونه جو میای؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در روز جمعه به گرم شدن خانه جو خوش می روید؟

2. They've moved house and have invited us to their house-warming on Saturday.
[ترجمه ترگمان]ان ها به خانه نقل مکان کرده اند و ما را به خانه ییلاقی خود دعوت کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها خانه را منتقل کرده و روز شنبه ما را به خانه خود دعوت کرده اند

3. We're having a housewarming on Friday if you'd like to come.
[ترجمه ترگمان]اگه دوست داشته باشی روز جمعه یه خونه جدید داریم
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم روز جمعه خانه جدیدی داشته باشیم اگر می خواهی به آنجا بروی

4. We were really living it up at John's housewarming party last night.
[ترجمه ترگمان]دیشب واقعا توی مهمونی خونه جدید \"جان\" زندگی می کردیم
[ترجمه گوگل]ما در واقع شب زنده داری جان در جان جان بودیم

5. On moving in they threw a huge house-warming party.
[ترجمه ترگمان]در حال حرکت، یک جشن بزرگ خانگی برپا کردند
[ترجمه گوگل]در حال حرکت آنها یک مهمانی خانم گرم را پرتاب کردند

6. I'm so sorry I missed the housewarming.
[ترجمه ترگمان]خیلی متاسفم که خونه جدید رو از دست دادم
[ترجمه گوگل]من خیلی متاسفم که خانوم رو از دست دادم

7. But his housewarming party turns into a nightmare when his co-workers shed their inhibitions and become unruly.
[ترجمه ترگمان]اما وقتی همکاران او inhibitions خود را می ریزند و سرکش می شوند، وقتی که همکاران او به کابوس تبدیل می شوند به یک کابوس تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]اما وقتی که همکارانش بازداشت خود را رد می کنند و بی ادبانه تبدیل به یک کابوس می شوند، حزب جدید خانه اش تبدیل به یک کابوس می شود

8. On moving in he threw a huge house-warming party.
[ترجمه ترگمان]او در حال حرکت در یک مهمانی بزرگ خانگی بود
[ترجمه گوگل]در حال حرکت در او یک مهمانی خانم گرم را پرتاب کرد

9. Is all of life a tepid housewarming?
[ترجمه ترگمان]کل زندگی یه خونه جدید گرمه؟
[ترجمه گوگل]آیا تمام زندگی یک خانواده گرم و نرم است؟

10. In early spring the king's house was finished and he decided to hold a housewarming party.
[ترجمه ترگمان]اوایل بهار، خانه پادشاه تمام شد و او تصمیم گرفت که یک مهمانی جدید برای خود نگه دارد
[ترجمه گوگل]در اوایل بهار، خانه پادشاه تمام شد و تصمیم گرفت که یک مهمانی جدید را مهیا کند

11. A: We should be delighted if you were able to join us for our housewarming party.
[ترجمه ترگمان]الف): اگر شما بتوانید برای جشن housewarming به ما ملحق شوید، خوشحال می شویم
[ترجمه گوگل]A: ما باید خوشحال باشیم اگر بتوانید به ما برای حزب جدید خانه خود ملحق شوید

پیشنهاد کاربران

جشن عوض کردن خانه

سور خونه جدید

مهمانی ورود به خانه نو گرفتن

پاگشا کردن عروس و داماد

مهمونیه خونه نویی


کلمات دیگر: