کلمه جو
صفحه اصلی

size up


(عامیانه) 1- برآورد کردن، سنجیدن 2- برانداز کردن 3- واجد شرایط بودن یا شدن

انگلیسی به فارسی

اندازه


انگلیسی به انگلیسی

• assess; try to figure out; check something out in order to make a judgment about it

جملات نمونه

1. We must size up the situation before we decide what to do.
[ترجمه تینا] ما باید قبل از اینکه تصمیم بگیریم چه کار کنیم، موقعیت را ارزیابی کنیم.
[ترجمه ترگمان]ما باید قبل از تصمیم گیری تصمیم بگیریم که چه کار کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید قبل از اینکه تصمیم بگیریم چه کاری باید انجام دهیم، این وضعیت را اندازه می گیرد

2. She doesn't size up to my expectations.
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه به انتظارات من نزدیک نیست
[ترجمه گوگل]او به انتظارات من نمی رسد

3. Do they have the next size up ?
[ترجمه ترگمان]شماره بعدی رو دارن؟
[ترجمه گوگل]آیا آنها اندازه بعدی دارند؟

4. He doesn't size up to my expectations.
[ترجمه ترگمان]او به انتظارات من نمی رسد
[ترجمه گوگل]او به انتظارات من نمی رسد

5. If in doubt, get the next size up.
[ترجمه ترگمان] اگه شک داشته باشی، سایز بعدی رو بردار
[ترجمه گوگل]اگر شک دارید، اندازه بعدی را بگیرید

6. She had an intuitive ability to size up people and their capabilities.
[ترجمه ترگمان]او توانایی شهودی برای افزایش افراد و توانایی های آن ها داشت
[ترجمه گوگل]او توانایی بصری برای اندازه گیری افراد و توانایی های آنها داشت

7. Alternatively, delay gives the leader more time to size up the situation and to do some persuading, cajoling and arm-twisting behind the scenes to garner more support.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، تاخیر به رهبر وقت بیشتری می دهد تا موقعیت را افزایش دهد و برخی متقاعد کننده، سوت زدن و شانه - پشت صحنه برای جلب حمایت بیشتر را انجام دهد
[ترجمه گوگل]به طور جایگزین، تاخیر به رهبر زمان بیشتری را برای اندازه گیری وضعیت و انجام برخی از متقاعد کردن، cajoling و چرخش پشت صحنه را به دست آوردن پشتیبانی بیشتر

8. Can I have the next size up?
[ترجمه ترگمان]میتونم شماره بعدی رو داشته باشم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم اندازه بعدی را داشته باشم؟

9. Silvestre: That you size up the situation and act accordingly.
[ترجمه ترگمان]Silvestre: این که شما موقعیت را اندازه بگیرید و بر طبق آن عمل کنید
[ترجمه گوگل]سیلوستر: شما این وضعیت را اندازه می گیرید و به این ترتیب عمل می کنید

10. Meeting rooms are available in various size up to our ballroom which will accomodated 700 guests.
[ترجمه ترگمان]سالن های جلسه در ابعاد مختلف به سالن رقص ما که ۷۰۰ نفر مهمان دارند، در دسترس هستند
[ترجمه گوگل]اتاق های جلسات در اندازه های مختلف به اتاق نشیمن ما موجود است که 700 مهمان را می پذیرد

11. Let's pool our information and size up the situation.
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید اطلاعات خود را به دست بیاوریم و وضعیت را افزایش دهیم
[ترجمه گوگل]بیایید اطلاعاتمان را جمع کنیم و موقعیت را اندازه بگذاریم

12. The aim is to size up the situation and deal with a number of conspicuous cases.
[ترجمه ترگمان]هدف این است که موقعیت را افزایش داده و با تعدادی از موارد برجسته سروکار داشته باشد
[ترجمه گوگل]هدف این است که وضعیت را اندازه گیری کرده و با تعدادی از موارد آشکار روبرو شویم

13. They will size up the island.
[ترجمه ترگمان]آن ها جزیره را بزرگ خواهند کرد
[ترجمه گوگل]آنها جزیره را اندازه خواهند گرفت

14. He has the ability to size up a situation.
[ترجمه ترگمان]او توانایی اندازه گرفتن یک موقعیت را دارد
[ترجمه گوگل]او توانایی یک وضعیت را دارد

15. Make a piece of the same size UP stick on by gumwater.
[ترجمه ترگمان]یک تکه از همان اندازه را با gumwater درست کنید
[ترجمه گوگل]یک قطعه ای از اندازه ی بالا را روی آن بگذارید

پیشنهاد کاربران

measure


برانداز کردن ( کسی ) size up sbd
برآورد کردن ( چیزی ) size up sth
واجد شرایط ( چیزی ) شدن یا بودن ( size up to ( sth

ارزیابی کردن

بزرگتر کردن چیزی یا محصولات بزرگتری تولید کردن

برانداز کردن ( کسی ) ( size up ( sbd
برآورد کردن ( چیزی ) ( size up ( sth
واجد شرایط ( چیزی ) شدن یا بودن، برابر شدن یا بودن با ( چیزی ) ( size up to ( sth

( توضیح: پیشنهاد اول بنام بابک رو یذره کاملتر کردم )

اندازه گیری کردن
Size up to something یعنی در حد و اندازه چیزی دونستن


کلمات دیگر: