مدرن کردن، نوین کردن، بطرز نوینی دراوردن، بروش امروزی دراوردن
modernise
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• make modern; improve; make new; become modern in thought or appearance (also modernize)
جملات نمونه
1. Romania badly needs aid to modernise its outmoded industries.
[ترجمه ترگمان]رومانی به شدت به کمک به مدرن کردن صنایع outmoded نیاز دارد
[ترجمه گوگل]رومانی به شدت نیازمند کمک به مدرن سازی صنایع قدیمی است
[ترجمه گوگل]رومانی به شدت نیازمند کمک به مدرن سازی صنایع قدیمی است
2. Massive investment is needed to modernise the country's telephone network.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری عظیم برای پیشرفته کردن شبکه تلفن کشور مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری عظیم برای ارتقاء شبکه تلفن کشور ضروری است
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری عظیم برای ارتقاء شبکه تلفن کشور ضروری است
3. It will take many years to modernise these antiquated industries.
[ترجمه ترگمان]مدرن سازی این صنایع قدیمی سال ها طول می کشد
[ترجمه گوگل]چند سال است که این صنایع قدیمی تولید می شود
[ترجمه گوگل]چند سال است که این صنایع قدیمی تولید می شود
4. The government has announced an ambitious programme to modernise the railway network.
[ترجمه ترگمان]دولت یک برنامه بلند پروازانه برای مدرن سازی شبکه راه آهن اعلام کرده است
[ترجمه گوگل]دولت یک برنامه بلند پروازانه برای ارتقاء شبکه راه آهن اعلام کرده است
[ترجمه گوگل]دولت یک برنامه بلند پروازانه برای ارتقاء شبکه راه آهن اعلام کرده است
5. Industries unable to modernise have been left to wither.
[ترجمه ترگمان]صنایع که قادر به پیشرفته سازی نیستند پژمرده شده و پژمرده شده اند
[ترجمه گوگل]صنایعی که قادر به مدرن سازی نیستند، نادیده گرفته شده اند
[ترجمه گوگل]صنایعی که قادر به مدرن سازی نیستند، نادیده گرفته شده اند
6. They decided not to modernise the Victorian de & 1 & cor.
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفتند که مدل ویکتوریایی de ۱ & را مدرن نکنند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم نگرفتند تا ویکتوریا د * 1 * cor را مدرن سازند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم نگرفتند تا ویکتوریا د * 1 * cor را مدرن سازند
7. They wanted to modernise the programme, sex it up.
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواستند این برنامه را مدرن سازی کنند و آن را انجام دهند
[ترجمه گوگل]آنها می خواستند برنامه را مدرن سازند، آن را جنس مخالف
[ترجمه گوگل]آنها می خواستند برنامه را مدرن سازند، آن را جنس مخالف
8. They decided not to modernise the Victorian decor.
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفتند که دکوراسیون ملکه ویکتوریا را مدرن نکنند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند که دکور ویکتوریا را مدرن نکنند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند که دکور ویکتوریا را مدرن نکنند
9. They attempted in vain to modernise these antiquated industries.
[ترجمه ترگمان]بی هوده تلاش می کردند که این صنایع کهنه را modernise
[ترجمه گوگل]آنها بیهوده تلاش کردند تا این صنایع قدیمی را مدرن کنند
[ترجمه گوگل]آنها بیهوده تلاش کردند تا این صنایع قدیمی را مدرن کنند
10. They call for horseracing bosses to modernise procedures at racecourses.
[ترجمه ترگمان]آن ها از روسای horseracing خواسته اند تا روال های کاری در racecourses را مدرن سازی کنند
[ترجمه گوگل]آنها برای فرماندهان اسب سواری برای مدرن سازی روش ها در مسابقات رانندگی تماس می گیرند
[ترجمه گوگل]آنها برای فرماندهان اسب سواری برای مدرن سازی روش ها در مسابقات رانندگی تماس می گیرند
11. We have no option but to modernise.
[ترجمه ترگمان]ما هیچ گزینه ای جز پیشرفته کردن نداریم
[ترجمه گوگل]ما هیچ گزینه ای نداریم اما مدرنیزه کردن
[ترجمه گوگل]ما هیچ گزینه ای نداریم اما مدرنیزه کردن
12. We borrowed one sum to modernise our premises, which we are paying back long-term.
[ترجمه ترگمان]ما یک مبلغ را برای مدرن کردن premises که به مدت طولانی به آن می پردازیم، قرض کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک مبلغ را قرض گرفتیم تا مکان هایمان را مدرن کنیم، که ما دراز مدت پرداخت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما یک مبلغ را قرض گرفتیم تا مکان هایمان را مدرن کنیم، که ما دراز مدت پرداخت می کنیم
13. The report urges countries to repair and modernise irrigation systems and use better drip - fed farming.
[ترجمه ترگمان]این گزارش کشورها را بر آن می دارد تا سیستم های آبیاری را تعمیر و پیشرفته کنند و از کشاورزی drip بهتر استفاده کنند
[ترجمه گوگل]این گزارش از کشورها خواست برای تعمیر و نوسازی سیستم های آبیاری و استفاده بهتر از آب آشامیدنی استفاده شود
[ترجمه گوگل]این گزارش از کشورها خواست برای تعمیر و نوسازی سیستم های آبیاری و استفاده بهتر از آب آشامیدنی استفاده شود
14. We must also fundamentally reform and modernise our regulatory architecture and authorities.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین باید به طور اساسی اصلاح و پیشرفته سازی معماری و مراجع نظارتی خود را انجام دهیم
[ترجمه گوگل]ما همچنین باید اساسا اصلاح و نوسازی معماری نظارتی و مقامات ما را انجام دهیم
[ترجمه گوگل]ما همچنین باید اساسا اصلاح و نوسازی معماری نظارتی و مقامات ما را انجام دهیم
پیشنهاد کاربران
یا مُدرن می توانیم بگوییم یا نُوین.
Modern =
مدرن/نوین
Modernly =
مدرنانه/نوینانه
Modernity =
مدرنگی/نوینی/نوینگی
Modernize =
مدرنیدن/نوینیدن
Modernizing =
مدرنیدن، مدرنان/نوینیدن، نوینان
مُدرنان مانند خندان ( کسی که میخنند = چیزی که می مدرند )
Modernizer =
مدرننده/نویننده
Modernized =
مدرنیده/نوینیده
Modernization =
مدرنش/نوینش/مدرن سازی، نوین سازی
Modernness =
مدرنیَّت/نوینیَّت
Modernism =
مدرنگرایی/نوینگرایی
Modernist =
مدرنگرا/نوینگرا
*Modernistize =
مدرنگرایاندن/نوینگرایاندن
*Modernistized =
مدرنگرایانده/نوینگرایانده
*Modernistizaion =
مدرنگرایانش/نوینگرایانش
Modernistic =
مدرنگرایک/نوینگراییک
Modernisticize = مدرنگرایکاندن/ نوینگرایکاندن
*Modernisticizer =
مدرنگرایکاننده/نونیگراییکاننده
*Modernisticized =
مدرنگرایکانده/نوینگرایکانده
*Modernisticization =
مدرنگرایکانش/نونینگرایکانش
*Modernistical =
مدرنگرایین/نوینگرایین
*Modernistically =
مدرنگرایینانه/نوینگرایینانه
*Modernisticalize =
مدرنگرایینیدن/نونینگرایینیدن
*Modernisticalizer =
مدرنگراییننده/نونیگراییننده
*Modernisticalized =
مدرنگرایینیده/نونیگرایینیده
*Modernisticalization =
مدرنگرایینش/نوینگرایینش
آن واژه هایی که با ستاره = * مشخص شده، بدین معنی ایه که یا اصلا در زبان وجود نداره، یا به ندرت بکار میره.
Modern =
مدرن/نوین
Modernly =
مدرنانه/نوینانه
Modernity =
مدرنگی/نوینی/نوینگی
Modernize =
مدرنیدن/نوینیدن
Modernizing =
مدرنیدن، مدرنان/نوینیدن، نوینان
مُدرنان مانند خندان ( کسی که میخنند = چیزی که می مدرند )
Modernizer =
مدرننده/نویننده
Modernized =
مدرنیده/نوینیده
Modernization =
مدرنش/نوینش/مدرن سازی، نوین سازی
Modernness =
مدرنیَّت/نوینیَّت
Modernism =
مدرنگرایی/نوینگرایی
Modernist =
مدرنگرا/نوینگرا
*Modernistize =
مدرنگرایاندن/نوینگرایاندن
*Modernistized =
مدرنگرایانده/نوینگرایانده
*Modernistizaion =
مدرنگرایانش/نوینگرایانش
Modernistic =
مدرنگرایک/نوینگراییک
Modernisticize = مدرنگرایکاندن/ نوینگرایکاندن
*Modernisticizer =
مدرنگرایکاننده/نونیگراییکاننده
*Modernisticized =
مدرنگرایکانده/نوینگرایکانده
*Modernisticization =
مدرنگرایکانش/نونینگرایکانش
*Modernistical =
مدرنگرایین/نوینگرایین
*Modernistically =
مدرنگرایینانه/نوینگرایینانه
*Modernisticalize =
مدرنگرایینیدن/نونینگرایینیدن
*Modernisticalizer =
مدرنگراییننده/نونیگراییننده
*Modernisticalized =
مدرنگرایینیده/نونیگرایینیده
*Modernisticalization =
مدرنگرایینش/نوینگرایینش
آن واژه هایی که با ستاره = * مشخص شده، بدین معنی ایه که یا اصلا در زبان وجود نداره، یا به ندرت بکار میره.
کلمات دیگر: