کلمه جو
صفحه اصلی

ahead of time


پیش از مدت معین، قبل از وقت

انگلیسی به فارسی

جلوتر از زمان


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: before the time of some event.

- You need to buy a ticket ahead of time for the show.
[ترجمه امیر] قبل از نمایش باید بیلیط بخری
[ترجمه ترگمان] شما باید قبل از زمان برای نمایش بلیط بخرید
[ترجمه گوگل] قبل از نمایش، باید یک بلیط بپردازید

• early, prematurely, before the proper time

جملات نمونه

1. I have to finish the task ahead of time.
[ترجمه پویا] من باید وظیفه ی خودم را به موقع تمام کنم
[ترجمه افشین گلچین] من باید کار را زودتر از موعد به پایان برسانم
[ترجمه ترگمان]باید کار رو زودتر تموم کنم
[ترجمه گوگل]من باید این کار را قبل از زمان انجام دهم

2. She'll prepare the food ahead of time and freeze it.
[ترجمه ترگمان]او غذا را پیش از زمان آماده می کند و آن را منجمد می کند
[ترجمه گوگل]او پیش از زمان غذا را آماده می کند و آن را فریز می کند

3. Find out ahead of time what regulations apply to your situation.
[ترجمه ترگمان]جلوتر از زمانی پیدا کنید که کدام مقررات برای موقعیت شما اعمال می شوند
[ترجمه گوگل]پیش از آن که وضعیتتان را در مورد مقررات اعمال کنید، متوجه شوید

4. The factory met its production target ahead of time.
[ترجمه ترگمان]این کارخانه پیش از موعد به هدف تولید خود برخورد کرده است
[ترجمه گوگل]کارخانه پیش از زمان، هدف تولید را دید

5. We finished 1minutes ahead of time.
[ترجمه ترگمان]ما ۱ دقیقه جلوتر از زمان به پایان رسیده بودیم
[ترجمه گوگل]ما 1 دقیقه قبل از زمان به پایان رسیدیم

6. Let's meet for lunch. I'll call you ahead of time to fix up exactly when and where.
[ترجمه ترگمان]برای ناهار همدیگر را ببینیم من بهت زنگ می زنم که دقیقا کی و کجا رو درست کنی
[ترجمه گوگل]بیایید برای ناهار ملاقات کنیم من شما را از زمان پیش می برم تا زمان دقیق و دقیق دقیقا مشخص شود

7. Can you tell me ahead of time if you're coming?
[ترجمه ترگمان]می تونی چند وقت پیش به من بگی که میای یا نه؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید پیش از زمان من بگویید که اگر می خواهید؟

8. They fulfilled their work ahead of time as we did ours.
[ترجمه ترگمان]آن ها از زمانی که ما کار خود را انجام دادیم، کارشان را به انجام رساندند
[ترجمه گوگل]آنها کار خود را پیش از زمان انجام دادند، همانطور که ما انجام دادیم

9. Check the programme ahead of time.
[ترجمه ترگمان]برنامه پیش از زمان را بررسی کنید
[ترجمه گوگل]پیش از آن برنامه را بررسی کنید

10. We completed the work five days ahead of time.
[ترجمه ترگمان]ما پنج روز پیش از زمان کار را تکمیل کردیم
[ترجمه گوگل]ما کار را پنج روز قبل از زمان انجام دادیم

11. Visas must be obtained ahead of time, and it may take several weeks to get them in order.
[ترجمه ترگمان]ویزا باید پیش از موعد به دست بیاید و ممکن است چند هفته طول بکشد تا آن ها بتوانند ویزا بگیرند
[ترجمه گوگل]ویزا باید قبل از زمان به دست آید و ممکن است چندین هفته طول بکشد تا آنها را در نظم قرار دهند

12. You can always prepare the salad ahead of time and refrigerate it.
[ترجمه ترگمان]شما همیشه می توانید سالاد را قبل از وقت آماده کنید و یخچال را یخچال کنید
[ترجمه گوگل]شما همیشه می توانید سالاد را قبل از زمان آماده کنید و آن را سرد کنید

13. Many of them had prepared notes ahead of time, and Drake took lots of notes.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها قبل از زمان یادداشت تهیه کرده بودند، و دریک تعداد زیادی یادداشت برداشت
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها قبل از زمان یادداشت ها را تهیه کرده بودند و دریک مقدار زیادی یادداشت ها را در بر داشت

14. To be able to take action ahead of time requires above all the freedom to do so, unfettered by exchange-rate restrictions.
[ترجمه ترگمان]قادر بودن برای اقدام پیش از زمان نیازمند بالاتر از تمام آزادی برای انجام این کار، بدون قید و شرط با محدودیت های نرخ ارز می باشد
[ترجمه گوگل]برای انجام اقدامات پیش از زمان نیاز به بالاتر از همه آزادی برای انجام این کار، محدود با محدودیت نرخ ارز است

پیشنهاد کاربران

Earlier than a special moment

زودتر از وقت مقرر

از قبل

<<ج قاسمی>>معادل خیلی خوبی گفتن

پیش از موعد

به موقع

پیشاپیش

جلوتر از زمان بودن


کلمات دیگر: