(جزو دسته یا برای فعالیتی) پذیرفتن
count in
(جزو دسته یا برای فعالیتی) پذیرفتن
انگلیسی به فارسی
وارد گروه کردن
شمارش معکوس
مترادف و متضاد
Include (someone) in an activity
Do a countdown before the start of something (especially a musical performance)
جملات نمونه
1. See how many plates we have, but don't count in the cracked ones.
[ترجمه ترگمان]ببین چند تا بشقاب داریم
[ترجمه گوگل]ببینید که تعداد صفحات ما چقدر است، اما در مورد ترک خورده حساب نمی شود
[ترجمه گوگل]ببینید که تعداد صفحات ما چقدر است، اما در مورد ترک خورده حساب نمی شود
2. The final count in last month's referendum showed 5 7 per cent in favour.
[ترجمه ترگمان]شمارش نهایی در رفراندوم ماه گذشته ۵ درصد به نفع خود را نشان داد
[ترجمه گوگل]شمارش نهایی در رفراندوم ماه گذشته نشان می دهد که 7/7 درصد به نفع است
[ترجمه گوگل]شمارش نهایی در رفراندوم ماه گذشته نشان می دهد که 7/7 درصد به نفع است
3. Neither the farmers nor their animals count in the calculus of free trade.
[ترجمه ترگمان]نه کشاورزان و نه حیوانات آن ها در حساب معاملات آزاد حساب نمی کنند
[ترجمه گوگل]نه کشاورزان و نه حیوانات آنها در حسابداری تجارت آزاد شمارش نمی کنند
[ترجمه گوگل]نه کشاورزان و نه حیوانات آنها در حسابداری تجارت آزاد شمارش نمی کنند
4. When the platelet count in your blood drops too low, your blood does not clot as well as usual.
[ترجمه ترگمان]وقتی تعداد پلاکت های خون پایین هم کم بشه، خون تو هم مثل همیشه لخته نمی شه
[ترجمه گوگل]هنگامی که شمارش پلاکت در خون شما خیلی کم است، خون شما نیز مانند معمول نیست
[ترجمه گوگل]هنگامی که شمارش پلاکت در خون شما خیلی کم است، خون شما نیز مانند معمول نیست
5. It is these positive indicators that will count in the long run.
[ترجمه ترگمان]این شاخص های مثبت هستند که در طولانی مدت شمارش می شوند
[ترجمه گوگل]این شاخص های مثبت است که در بلند مدت محاسبه می شود
[ترجمه گوگل]این شاخص های مثبت است که در بلند مدت محاسبه می شود
6. Police raised their body count in a case they say proves that the former Yugoslav president Slobodan Milosevic covered up war crimes.
[ترجمه ترگمان]پلیس تعداد افراد خود را در پرونده ای مطرح کرد که می گویند ثابت می کند رئیس جمهور سابق یوگسلاوی، اسلوبودان میلوسویچ، جنایات جنگی را پوشش داده است
[ترجمه گوگل]پلیس شمارش بدن خود را در مواردی که آنها می گویند، ثابت می کند که اسلوبودان میلوسویچ، رئیس جمهور پیشین یوگسلاوی، جنایات جنگی را تحت پوشش قرار داده است
[ترجمه گوگل]پلیس شمارش بدن خود را در مواردی که آنها می گویند، ثابت می کند که اسلوبودان میلوسویچ، رئیس جمهور پیشین یوگسلاوی، جنایات جنگی را تحت پوشش قرار داده است
7. At least one count in this region, Odulf, had already defected.
[ترجمه ترگمان]حداقل یک نفر در این منطقه، Odulf که از قبل پناهنده شده بود
[ترجمه گوگل]حداقل یک شمارش در این منطقه، آدولف، پیش از این از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]حداقل یک شمارش در این منطقه، آدولف، پیش از این از بین رفته بود
8. A final count in the presidential race was not expected until later in the day.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که شمارش نهایی در رقابت ریاست جمهوری تا اواخر روز برگزار شود
[ترجمه گوگل]شمارش نهایی در مسابقات ریاست جمهوری تا اواسط روز بیشتر نبوده است
[ترجمه گوگل]شمارش نهایی در مسابقات ریاست جمهوری تا اواسط روز بیشتر نبوده است
9. You've now disabled the unread mail message count in Windows XP!
[ترجمه ترگمان]شما در حال حاضر پیغام نامه ناخوانده را در ویندوز XP disabled!
[ترجمه گوگل]شما در حال حاضر پیام های پست الکترونیکی خوانده نشده را در ویندوز XP غیرفعال کرده اید!
[ترجمه گوگل]شما در حال حاضر پیام های پست الکترونیکی خوانده نشده را در ویندوز XP غیرفعال کرده اید!
10. Winner of the overall medal count in four of the past five Winter Games, Germany has gotten a huge lift from its 'biathlon beauty,' Magdalena Neuner, the winner of two golds and one silver.
[ترجمه ترگمان]برنده مدال کل در چهار دوره پنج دوره بازی های المپیک زمستانی، آلمان یک برداشت بزرگ از زیبایی بیاتلون، Magdalena Neuner، برنده دو مدال طلا و یک نقره کسب کرده است
[ترجمه گوگل]برنده مدال طلای مجموع در چهار بازی گذشته از پنج بازی زمستانی، آلمان از لیگ زیبایی بیاتلون، مگدالن نونر، برنده دو طلای و یک نقره برخوردار است
[ترجمه گوگل]برنده مدال طلای مجموع در چهار بازی گذشته از پنج بازی زمستانی، آلمان از لیگ زیبایی بیاتلون، مگدالن نونر، برنده دو طلای و یک نقره برخوردار است
11. Methods Platelet count in 112 patents with lung cancer was analyzed.
[ترجمه ترگمان]روش های شمارش in در ۱۱۲ اختراع ثبت شده با سرطان ریه مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]روش ها: شمارش پلاکت در 112 پتنت با سرطان ریه تحلیل شد
[ترجمه گوگل]روش ها: شمارش پلاکت در 112 پتنت با سرطان ریه تحلیل شد
12. Bone marrow megakaryocytes(MK) count in after chemotherapy AL and AA patients were lower than those with normal serum TPO levels controls.
[ترجمه ترگمان]تعداد مغز استخوان مغز استخوان پس از شیمی درمانی و بیماران AA پایین تر از آن هایی است که دارای کنترل سطح TPO بودند
[ترجمه گوگل]شمارش مغز استخوان مگاکاریوسیت (MK) در بیماران مبتلا به AL و AA به ترتیب در بیماران مبتلا به شیمی درمانی کمتر از افرادی بود که شاهد سطوح نرمال سرم TPO بودند
[ترجمه گوگل]شمارش مغز استخوان مگاکاریوسیت (MK) در بیماران مبتلا به AL و AA به ترتیب در بیماران مبتلا به شیمی درمانی کمتر از افرادی بود که شاهد سطوح نرمال سرم TPO بودند
13. Yarn number is frequently called yarn count in the indirect system.
[ترجمه ترگمان]تعداد نخ به طور مرتب در سیستم غیرمستقیم نامیده می شود
[ترجمه گوگل]تعداد نخ ها اغلب به عنوان تعداد نخ در سیستم غیر مستقیم نامیده می شود
[ترجمه گوگل]تعداد نخ ها اغلب به عنوان تعداد نخ در سیستم غیر مستقیم نامیده می شود
14. Supervise quarterly cycle count in warehouse.
[ترجمه ترگمان] cycle هر سه ماه تو انبار هست
[ترجمه گوگل]نظارت بر تعداد چرخه های سه ماهه در انبار
[ترجمه گوگل]نظارت بر تعداد چرخه های سه ماهه در انبار
15. TO count in the ward or on the walkway is forbidden.
[ترجمه ترگمان]رفتن در بخش یا روی پیاده رو ممنوع است
[ترجمه گوگل]برای شمارش در بخش یا در راهرو ممنوع است
[ترجمه گوگل]برای شمارش در بخش یا در راهرو ممنوع است
پیشنهاد کاربران
با لحجه ای خاص به معنی حسابرسی
وارد گروهی کردن
روی. . . . حساب کردن، در نظر گرفتن
کلمات دیگر: