کلمه جو
صفحه اصلی

agent provocateur


ستون پنجم، مامور اخلال گری، مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند provocateurs agents

انگلیسی به فارسی

مأمور آگاهی که با لباس مبدل در باندی کار می‌کند ( provocateurs agents . pl )


عامل تحریک کننده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: agents provocateurs
• : تعریف: (French) a secret agent who incites other people to commit acts that will subject them to punishment or prosecution, or who incites others to acts of rebellion or subversion; troublemaker.
مشابه: agitator

• person hired to incite a group to do something illegal which will result in their being punished
an agent provocateur is someone who is employed by the government or the police to encourage people who are causing trouble to break the law so that they can then be arrested.

مترادف و متضاد

secret agent


Synonyms: agitator, firebrand, goad, incendiary, instigator, intelligence agent, noncooperator, operative, provocateur, provocative agent, provoker, rabble-rouser, radical, ringleader, spark, spy, troublemaker


جملات نمونه

1. Agents provocateurs may seek to discredit the opposition.
[ترجمه ترگمان]عوامل تحریک کنندگان ممکن است به دنبال بی اعتبار کردن مخالفان باشند
[ترجمه گوگل]عوامل تحریکآمیز ممکن است تلاش کنند که مخالفان را بی اعتبار کنند

2. In Belfast, where five civilians died from violence, there was considerable evidence of agents provocateur.
[ترجمه ترگمان]در بلفاست، جایی که پنج غیر نظامی از خشونت جان باختند، شواهد قابل توجهی از ماموران پلیس را به همراه داشت
[ترجمه گوگل]در بلفاست، جایی که پنج غیرنظامی در اثر خشونت جان خود را از دست دادند، شواهد قابل ملاحظه ای از عوامل تحریک آمیز وجود داشت

3. Repression, Government spies and agents provocateur were the order of the day.
[ترجمه ترگمان]مامورین پلیس و عمال مخفی دولت نظم و ترتیب روز را به عهده داشتند
[ترجمه گوگل]سرکوب، جاسوس های دولت و عاملان تحریک آمیز، روز به روز بود

4. Agent provocateur is a more complicated problem in criminal law, the study of the theoretical circle about it is still at an early stage, is relatively fragmented.
[ترجمه ترگمان]مامور \"مامور امنیتی\"، مشکل پیچیده تری در حقوق جزا است، مطالعه دایره نظری در مورد آن هنوز در مرحله اولیه است، نسبتا پراکنده است
[ترجمه گوگل]عامل تحریک آمیز مشکل پیچیده ای در قانون جنایی دارد، مطالعه دایره نظری در مورد آن هنوز در مرحله اولیه است، نسبتا منفرد است

5. Jason Calacanis, an entrepreneur and noted agent provocateur, recently argued that there is a simple solution to the woes of both Microsoft and big media companies.
[ترجمه ترگمان]جیسون Calacanis، یک کارآفرین و مامور پلیس به نام \"provocateur\"، اخیرا اظهار داشت که یک راه حل ساده برای مشکلات هر دو شرکت رسانه ای مایکروسافت و شرکت های بزرگ رسانه ای وجود دارد
[ترجمه گوگل]جیسون کالاکانیس، کارآفرین و عامل تحریک آمیز اشاره کرد، اخیرا استدلال کرده است که یک راه حل ساده برای مشکلات هر دو شرکت مایکروسافت و رسانه های بزرگ وجود دارد

6. A popular theory sees Guy Fawkes as an agent provocateur with other plotters, like Tresham, acting as double agents.
[ترجمه ترگمان]یک نظریه محبوب، گای فاکس را به عنوان یک مامور امنیتی با plotters دیگر، مانند Tresham، می بیند که به عنوان ماموران دو جانبه عمل می کند
[ترجمه گوگل]نظریه مردمی گای فاکس را به مثابه عامل تحریک کننده با پلاترهای دیگر، مانند تریشام، به عنوان عوامل دوگانه، می بیند

7. Agent Provocateur lingerie is the most erotic lingerie in the world.
[ترجمه ترگمان]مامور \"provocateur زنانه\" بهترین لباس زیر زنانه دنیاست
[ترجمه گوگل]لباس زیر زنانه Agent Provocateur ترین لباس زیر زنانه وابسته به عشق شهوانی در جهان است

8. Making agent provocateur legalized will provide a sound legal basis for judicial practice and maintain the law"s authority and dignity. "
[ترجمه ترگمان]وی افزود: \" ایجاد یک مامور پلیس در خفا یک اساس قانونی برای اعمال قضایی و حفظ اقتدار و منزلت این قانون ایجاد خواهد کرد \"
[ترجمه گوگل]ساختن عامل تحریک آمیز قانونی پایه قانونی قانونی برای عمل قضایی و حفظ اقتدار و کرامت قانون خواهد بود '

9. Generally speaking, most scholars usually analyze and explore agent provocateur from the perspective of solicitation, it is undeniable that it's reasonable aspect.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، اکثر محققانی که معمولا به بررسی و بررسی نماینده خود در رابطه با درخواست درخواست کمک می کنند، غیرقابل انکار است که این جنبه منطقی است
[ترجمه گوگل]به طور کلی، اغلب محققان معمولا از نظر قرعه کشی تحریکآمیز عامل را تحلیل و بررسی می کنند؛ غیر قابل انکار است که جنبه معقول آن است

10. The Ming dynasty, finding series, was ordered to chase nine agent provocateur order "ghost king seven steal".
[ترجمه ترگمان]سلسله مینگ، که سری یافته بود، به او دستور داده شد تا نه مامور پلیسی را به نام \"پادشاه روح هفت دزد\" تعقیب کند
[ترجمه گوگل]سلسله مینگ، پیدا کردن سری، دستور داد که نه حکم تحریک آمیز عامل 'هفت سرقت شاهزاده ارواح' را دنبال کند

11. Not only do you have to buy the right size, style and colour of underwear, you also have to look as if you're not ogling the breasts of the Agent Provocateur sales girls while you're at it.
[ترجمه ترگمان]نه تنها شما باید اندازه و رنگ و رنگ لباس زیر را بخرید، همچنین باید طوری نگاه کنید که انگار به سینه های فروشنده فروشنده فروشنده فروشنده فروشنده فروشنده نگاه نمی کنید
[ترجمه گوگل]نه تنها شما باید اندازه مناسب، سبک و رنگ لباس زیر را خریداری کنید، همچنین باید نگاه کنید که انگار نه انگار سینه های دختران فروش Agent Provocateur را در حالی که در آن هستید هستید

12. Even when our designers produce sexy underwear they reach for French names - Agent Provocateur, Coco de Mer . . . hell, it just sounds better in French.
[ترجمه ترگمان]حتی هنگامی که طراحان ما لباس های زیر سکسی را تولید می کنند، به نام های فرانسوی -، Coco de Mer
[ترجمه گوگل]حتی زمانی که طراحان ما لباس های سکسی خود را تولید می کنند، آنها به نام های فرانسوی - Agency Provocateur، Coco de Mer می رسند جهنم، فقط برای فرانسه بهتر است

13. It is no ground for the exercise of discretion to exclude that the evidence was obtained as a result of the activities of an agent provocateur.
[ترجمه ترگمان]هیچ دلیلی ندارد که این شواهد به عنوان نتیجه ای از فعالیت های یک مامور پلیس به دست آید
[ترجمه گوگل]این هیچ زمینه ای برای اعمال اختیار برای رد کردن این شواهد در نتیجه فعالیت یک عامل تحریک کننده نیست

پیشنهاد کاربران

اخلالگر


مامور مخفی

agent provocateur ( حقوق )
واژه مصوب: مأمور تحریک
تعریف: فردی که برای شناسایی و دستگیری افراد مستعد ارتکاب جرم سیاسی یا اجتماعی وارد جمع آنها می شود و آنها را به ارتکاب جرم ترغیب می کند


کلمات دیگر: