کلمه جو
صفحه اصلی

out of it

انگلیسی به انگلیسی

• not a concern, not part of the issue, not of importance
(slang) not keeping up with times ("my mom is so old, she is out of it"); disoriented

جملات نمونه

1. Most children who stammer grow out of it.
[ترجمه ترگمان]بیشتر کودکانی که زبانشان می گیرد از آن بیرون می آیند
[ترجمه گوگل]اکثر بچه هایی که از آن دوری می کنند

2. Many children stammer but grow out of it.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کودکان مبتلا به لکنت می شوند، اما از آن رشد می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کودکان دچار کم خونی می شوند اما از آن رشد می کنند

3. She was lying on the sofa, totally out of it.
[ترجمه ترگمان]او روی نیمکت دراز کشیده بود و کام لا از آن خارج شده بود
[ترجمه گوگل]او روی مبل روی دروازه ایستاد، کاملا از آن خارج شد

4. Life is like a piano,what you get out of it,depends on how you play it. No sweat, no sweet.
[ترجمه ترگمان]زندگی مثل پیانو است، چیزی که از آن بیرون آمده ای، بستگی به این دارد که چطور آن را بازی کنی نه عرق، نه شیرین
[ترجمه گوگل]زندگی مانند یک پیانو است، آنچه که از آن خارج می شوید بستگی دارد به اینکه چگونه آن را بازی می کنید هیچ عرق، شیرینی نیست

5. The fun had gone out of it.
[ترجمه ترگمان]لذت بخش از آن رخت بر بسته بود
[ترجمه گوگل]سرگرم کننده از آن رفته بود

6. That takes all the fun out of it.
[ترجمه ترگمان] این همه تفریح رو از دست میده
[ترجمه گوگل]این همه سرگرمی را از آن می گیرد

7. We promised we'd go-we can't get out of it now.
[ترجمه ترگمان]ما قول دادیم که برویم - حالا نمی توانیم از آن خلاص شویم
[ترجمه گوگل]ما وعده داده ایم که می خواهیم برویم - نمی توانیم از آن خارج شویم

8. I felt rather out of it in France because I can't speak French.
[ترجمه ترگمان]به خاطر اینکه نمی توانم فرانسه حرف بزنم، این احساس را در فرانسه احساس می کردم
[ترجمه گوگل]من در فرانسه احساس ناخوشایندی کردم چون نمی توانم فرانسوی صحبت کنم

9. You were really out of it last night. What were you drinking?
[ترجمه ترگمان] دیشب واقعا از اینجا رفتی بیرون چی خوردی؟
[ترجمه گوگل]شما واقعا از آن گذشته بودید شما نوشیدید؟

10. Now come on, snap out of it. Losing that money isn't the end of the world.
[ترجمه ترگمان] حالا زودباش، از این در بیا بیرون از دست دادن اون پول، پایان دنیا نیست
[ترجمه گوگل]در حال حاضر آمده، از آن ضربه بزنید از دست دادن این پول، پایان جهان نیست

11. You can apologise without making a big thing out of it.
[ترجمه ترگمان]تو میتونی معذرت خواهی کنی بدون اینکه یه چیز بزرگ درست کنی
[ترجمه گوگل]شما می توانید بدون ایجاد یک چیز بزرگ از آن عذرخواهی کنید

12. He looks completely out of it.
[ترجمه ترگمان]به نظر کاملا خارج از این قضیه است
[ترجمه گوگل]او به طور کامل از آن خارج می شود

13. There's as good fish in the sea as ever came out of it.
[ترجمه ترگمان]به همان اندازه ماهی های خوبی در دریا وجود دارد که از آن بیرون امده است
[ترجمه گوگل]همانطور که ماهی در دریا خوب است، از آن بیرون آمده است

14. There are as good fish in the sea as ever came out of it.
[ترجمه ترگمان]در دریا مثل همیشه ماهی های خوبی وجود دارد
[ترجمه گوگل]همانطور که ماهی در دریا به خوبی از آنجا بیرون آمده است، ماهی های خوبی وجود دارد

15. The cat fell into the hole and couldn't climb out of it.
[ترجمه ترگمان]گربه روی سوراخ افتاد و نتوانست از آن بالا برود
[ترجمه گوگل]گربه به سوراخ سقوط کرد و نمیتوانست از آن خارج شود

پیشنهاد کاربران

بی هواس
خیلی مست

مات و مبهوت
گیج بودن

تو باغ نیستی

نقشی در کاری نداشتن

خودمانی: شوت بودن، پرت بودن
Not aware or knowledgeable about trends or or modern habits.

درباره آن

درمورد آن

بی جون، از بین رفته، بیهوش ( بیمارستانی:ضریب هوشی پایین ) .

تو وادی نبودن

از مرحله پرت بودن

با استفاده از آن


کلمات دیگر: