کلمه جو
صفحه اصلی

touch base

انگلیسی به فارسی

پایگاه ارتباطی


انگلیسی به انگلیسی

• contact a person; keep in touch; meet

جملات نمونه

1. I just wanted to touch base and make sure you hadn't changed your mind about seeing me.
[ترجمه ترگمان]فقط می خواستم به پایگاه تماس بگیرم و مطمئن شم که نظرت راجع به دیدن من عوض نشده
[ترجمه گوگل]من فقط می خواستم پایه را لمس کنم و مطمئن شوم که ذهن من در مورد دیدن من تغییر نکرده است

2. I just wanted to touch base with you.
[ترجمه ترگمان]فقط می خواستم باه ات ارتباط برقرار کنم
[ترجمه گوگل]من فقط می خواستم با شما ارتباط برقرار کنم

3. It's important to touch base with our allies in this issue.
[ترجمه ترگمان]مهم است که با هم پیمانان خود در این زمینه تماس بگیریم
[ترجمه گوگل]مهم است که پایه را با متحدان خود در این موضوع لمس کنید

4. Being there gave me a chance to touch base with three friends whom I had not seen for a year.
[ترجمه ترگمان]بودن در آنجا فرصتی به دست من داد که با سه دوست که سال پیش ندیده بودم برخورد کنم
[ترجمه گوگل]در آنجا به من فرصتی داده شد تا پایه را با سه دوستی که من برای یک سال ندیده بودند لمس کنم

5. I just wanted to call and touch base with you.
[ترجمه ترگمان]فقط می خواستم زنگ بزنم و با تو ارتباط برقرار کنم
[ترجمه گوگل]من فقط می خواستم با شما تماس بگیرم و پایه را لمس کنم

6. Mary: Not yet. I'll call to touch base with you this evening.
[ترجمه ترگمان] هنوز نه امشب با شما تماس می گیرم
[ترجمه گوگل]مریم هنوز رتبهدهی نشده است من تماس می گیرم تا با شما در این شب لمس کنم

7. The supplier should touch base with the buyer and let me know about the min quantity.
[ترجمه ترگمان]تامین کننده باید با خریدار تماس بگیرد و اجازه دهد که من در مورد مقدار min از آن اطلاع داشته باشم
[ترجمه گوگل]تامین کننده باید پایه را با خریدار لمس کند و در مورد مقدار حداقل به من اطلاع دهد

8. The trips a perfect opportunity to touch base with a lot of dealers a short time.
[ترجمه ترگمان]این سفرها یک فرصت عالی برای تماس با بسیاری از فروشندگان در مدت زمان کوتاهی است
[ترجمه گوگل]سفرها یک فرصت عالی برای مدت کوتاهی با بسیاری از نمایندگی مجاز است

9. I'm just calling to touch base to see if you need our ser vice.
[ترجمه ترگمان]من فقط زنگ می زنم به پایگاه که ببینم تو به سر vice نیاز داری یا نه
[ترجمه گوگل]من فقط خواستم که پایه را لمس کنم تا ببینم آیا نیازمند کمک هست؟

10. Lower motor assembly into hole with switch facing left edge of baseassembly should not touch base.
[ترجمه ترگمان]مونتاژ موتور پایین به داخل حفره با سوئیچ که لبه چپ of قرار دارد نباید به پایه تماس پیدا کند
[ترجمه گوگل]مونتاژ موتور پایین را به سوراخ با سوئیچ لبه سمت چپ پایه باید پایه را لمس نمی کند

پیشنهاد کاربران

تماس گرفتن و مشورت کردت


بحث مختصر


چک کردن چیزی برای مطمئن شدن

to talk to someone; to confer with someone briefly
briefly make or renew contact with someone

صحبت کردن ( راجع به موضوعی و به طور خلاصه )
مشورت کردن
دیدار کردن
they are travelling back to Star City, where they plan to touch base with relatives
اونها دارن به استار سیتی میرن و قصد دارند در اونجا دیدار کوتاهی با اقوامشون داشته باشن


کلمات دیگر: