1. they instruct each student individually
آنان به هر شاگرد جداگانه درس می دهند.
2. to instruct a class in mathematics
به کلاس ریاضی درس دادن
3. the senses instruct us of most dangers
حواس ما را به اکثر خطرها آگاه می کند.
4. he had a tutor to instruct him in english
معلم خصوصی داشت که به او انگلیسی یاد بدهد.
5. You can instruct your bank to allow a third party to remove money from your account.
[ترجمه ترگمان]می توانید به بانک خود آموزش دهید تا به یک شخص ثالث اجازه دهد که پول را از حساب شما خارج کند
[ترجمه گوگل]شما می توانید بانک خود را به اجازه دادن به یک شخص ثالث برای حذف پول از حساب خود
6. We instruct our staff never to strike back however angry they feel.
[ترجمه ترگمان]ما به پرسنل خود دستور می دهیم که به هر حال خشمگین نشوند
[ترجمه گوگل]ما به کارکنانمان دستور دادیم هرگز عصبانی نشویم اما احساس می کنیم
7. We should instruct the passengers what customs regulations are.
[ترجمه ترگمان]ما باید به مسافران آموزش دهیم که مقررات گمرکی چه هستند
[ترجمه گوگل]ما باید مسافران دستورالعمل های آداب و رسوم را آموزش دهیم
8. It's my brief to instruct him.
[ترجمه ترگمان]این وظیفه من است که به او تعلیم دهم
[ترجمه گوگل]این مختصر من است که او را راهنمایی کنم
9. Similarly, parents instruct their children not to smoke or drink, yet the parents may engage in those activities themselves.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، والدین به فرزندانشان یاد می دهند که سیگار یا مشروب نخورند، با این حال والدین ممکن است در این فعالیت ها شرکت کنند
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب والدین فرزندان خود را به نوشیدن و نوشیدن دستور می دهند، اما والدین می توانند در این فعالیت ها شرکت کنند
10. The government could then instruct all banks not to push companies into default and not to dispose of any collateral.
[ترجمه ترگمان]سپس دولت می تواند به همه بانک ها دستور دهد که شرکت ها را وادار به پرداخت دیون خود نکنند و هیچ گونه وثیقه ای نداشته باشند
[ترجمه گوگل]پس از آن دولت توانست تمام بانکها را به طور پیش فرض به شرکت ها هدایت نکند و به هیچ وجه وثیقه ندهد
11. Instruct each individual as it will vary from place to place on the floor.
[ترجمه ترگمان]به هر فرد یاد بدهید چون از جایی به مکان دیگر متفاوت است
[ترجمه گوگل]هر فردی را به عنوان مدرک مشخص کنید زیرا از مکان به مکان بر روی زمین متفاوت است
12. You will however monitor, progress chase, instruct and communicate through paper.
[ترجمه ترگمان]با این حال، شما نظارت، پی گیری پیشرفت، آموزش و ارتباط را از طریق کاغذ خواهید دید
[ترجمه گوگل]با این وجود شما نظارت، پیشرفت تعقیب، آموزش و ارتباط از طریق کاغذ
13. It is a good idea to instruct a specialist company to inspect the property for damp.
[ترجمه ترگمان]این ایده خوبی است که به یک شرکت متخصص آموزش دهید تا ملک را برای رطوبت بازرسی کند
[ترجمه گوگل]ایده خوبی است که یک شرکت متخصص را برای بررسی اموال برای مرطوب آموزش دهید
14. We usually instruct doctors who specialise in producing medico-legal reports and who have proven themselves in giving evidence in the past.
[ترجمه ترگمان]ما معمولا به پزشکانی آموزش می دهیم که متخصص تهیه گزارش ها پزشکی قانونی هستند و اثبات کرده اند که در گذشته مدرک ارائه می کنند
[ترجمه گوگل]ما معمولا پزشکانی را که در زمینه تولید پرونده پزشکی قانونی تخصص دارند و در گذشته مدرک خود را ثابت کرده اند، آموزش می دهیم