کلمه جو
صفحه اصلی

hang in


(عامیانه) پایداری کردن، ماـیوس نشدن، استقامت نشان دادن

انگلیسی به فارسی

آویزان شدن


جملات نمونه

1. Hang in there,everything will be fine.
[ترجمه ترگمان] صبر کن ببینم، همه چی درست میشه
[ترجمه گوگل]در آنجا بمانید، همه چیز خوب خواهد شد

2. Several of his paintings hang in the Tate Gallery.
[ترجمه ترگمان]چند تا از نقاشی های او در گالری تیت آویزان شده اند
[ترجمه گوگل]تعدادی از نقاشی های او در گالری تیت آویزان است

3. I let my words hang in the air. Maggie was no fool: she must realize I meant it.
[ترجمه ترگمان]من کلمات را در هوا نگه می دارم مگی احمق نبود، باید فهمیده باشد که منظورم این بود
[ترجمه گوگل]اجازه بدهید کلماتم در هوا پخش شود مگگی احمق نبود: او باید متوجه شود منظورم این است

4. His most famous paintings hang in the Tate Gallery.
[ترجمه ترگمان]معروف ترین نقاشی های او در نگارخانه تیت قرار دارند
[ترجمه گوگل]معروف ترین نقاشی هایش در گالری تیت وجود دارد

5. The falcon seemed to hang in the air for a moment before diving onto its prey.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که قوش یک لحظه قبل از شیرجه زدن به شکارش در هوا معلق می ماند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که تاج و تخت برای یک لحظه در هوا به هواپیما برود

6. Hang in there and you never know what you might achieve.
[ترجمه ترگمان]صبر کن، تو هیچ وقت نمی فهمی که چه چیزی ممکن است به دست تو برسد
[ترجمه گوگل]در آنجا بمانید و هرگز نفهمید چه چیزی ممکن است به دست بیاورد

7. Meanwhile, the fate of the refugees continues to hang in the balance.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، سرنوشت پناهندگان همچنان ادامه دارد
[ترجمه گوگل]در ضمن، سرنوشت پناهندگان همچنان در تعادل بوجود می آید

8. We must hang in whenever we come across difficulties.
[ترجمه ترگمان]ما باید هر وقت که با مشکلات روبه رو می شویم مقاومت کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید در هر زمان که ما با مشکلات روبرو می شویم آویزان شویم

9. Her paintings hang in the National Gallery.
[ترجمه ترگمان]نقاشی های او در گالری ملی آویزان می شوند
[ترجمه گوگل]نقاشی های او در گالری ملی آویزان است

10. When he is excited and enthusiastic, hang in there an extra minute to respond to his words and happy expressions.
[ترجمه ترگمان]زمانی که هیجان زده و مشتاق است، یک دقیقه بیشتر صبر کنید تا به کلمات و عبارات شاد او پاسخ دهید
[ترجمه گوگل]هنگامی که او هیجان زده و مشتاق است، در آن لحظه یک دقیقه اضافی برای پاسخ دادن به کلمات و عبارات شاد خود آویزان است

11. The words would hang in the air; they were almost tangible on the day after a row.
[ترجمه ترگمان]این کلمات در هوا معلق می ماند؛ روز پس از یک ردیف، تقریبا ملموس بودند
[ترجمه گوگل]کلمات در هوا آویزان می شوند؛ آنها در روز بعد از یک ردیف تقریبا ملموس بودند

12. Their works did not hang in major public collections, nor were they subsequently included within mainstream art history.
[ترجمه ترگمان]کاره ای آن ها در مجموعه های عمومی اصلی صورت نگرفت، و در نتیجه آن ها در جریان اصلی هنر قرار نگرفتند
[ترجمه گوگل]آثار آنها در مجموعه های عمومی عمومی آویزان نبوده و در جریان تاریخ هنر اصلی قرار نگرفته اند

13. Honey-glazed roast ducks hang in doorways beside weird sea slugs and dried fish.
[ترجمه ترگمان]اردک کباب شده عسلی در doorways کنار دریای عجیب و غریب و ماهی خشک قرار دارد
[ترجمه گوگل]اردک های کبابی عجیب و غریب در درب های کنار دریاچه های عجیب دریا و ماهی های خشک شده آویزان می شوند

14. Can you kind of hang in there to uh to maybe uh later on this evening, okay.
[ترجمه ترگمان]یه جورایی میتونی امشب اینجا بمونی، باشه؟
[ترجمه گوگل]شاید تا به امروز به این موضوع فکر کرده اید

پیشنهاد کاربران

To relax

"Slang expression used by college student in 2000"

طاقت بیار

صبر کردن

کس چرخ زدن، دور دور کردن،
معاشرت کردن با کسی، قدم زدن با کسی، بیرون رفتن با کسی،
اثر خماری الکل ( گیجی )
شخصی که زشته هیکلش



کلمات دیگر: