کلمه جو
صفحه اصلی

christen


معنی : تعمید دادن، نام گذاری کردن
معانی دیگر : (هنگام تعمید) نام مسیحی دادن، (در مورد کشتی و ساختمان و غیره) نامگذاری کردن، برای اولین بار به کار بردن، گشودن، (با دادن غسل تعمید و عضویت در کلیسا) مسیحی کردن، نام گذاری کردن هنگام تعمید

انگلیسی به فارسی

نام‌گذاری کردن (هنگام تعمید)، تعمید دادن


کریستین، نام گذاری کردن، تعمید دادن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: christens, christening, christened
مشتقات: christener (n.)
(1) تعریف: to baptize, sometimes simultaneously giving a formal name to.
مترادف: baptize
مشابه: consecrate, dedicate, hallow, sanctify

- The baby will be christened next week at St. Paul's church.
[ترجمه ترگمان] این بچه هفته آینده در کلیسای سنت پول نامگذاری خواهد شد
[ترجمه گوگل] کودک در هفته آینده در کلیسای سنت پل تعمید خواهد گرفت
- They christened their daughter Mary Katherine after her grandmother.
[ترجمه ترگمان] آن ها دخترشان ماری کاترین را بعد از مادربزرگش غسل تعمید دادند
[ترجمه گوگل] آنها دخترشان را مری کاترین را پس از مادربزرگش تعمید دادند

(2) تعریف: to give a name to or dedicate formally.
مترادف: name
مشابه: dedicate, dub, style, term, title

- He christened the yacht "The Juliana."
[ترجمه ترگمان] او قایق \"قایق\" را غسل تعمید داد
[ترجمه گوگل] او قایق بادبانی 'جولیانا' را تعقیب کرد

(3) تعریف: (informal) to utilize for the first time.
مشابه: break in, inaugurate, initiate, install, instate, launch

- We're going to christen the new truck this afternoon.
[ترجمه ترگمان] امروز بعد از ظهر به اسم truck می کنیم
[ترجمه گوگل] ما این کامیون جدید را بعد از ظهر تعویض خواهیم کرد

• baptize into christianity; give a name to (a child, ship, etc.); educate, train
when a baby is christened, he or she is given christian names during a christening.
to christen a place or an object means to choose a name for it and to start calling it by that name; an informal use.

مترادف و متضاد

تعمید دادن (فعل)
dip, adopt, baptize, christen

نام گذاری کردن (فعل)
christen

named in religious rite


Synonyms: asperse, baptize, bless, call, dedicate, denominate, designate, dub, entitle, godparent, immerse, sprinkle, style, term, title


جملات نمونه

1. Let's have a drink to christen our new wine glasses.
[ترجمه ترگمان]بیا یه نوشیدنی بخوریم تا اسم wine our بذاریم کنار
[ترجمه گوگل]بیایید نوشیدیم تا عطرهای شراب جدیدمان را جشن بگیریم

2. Let's have a drink to christen our new Rolls-Royce.
[ترجمه ترگمان]بریم یه نوشیدنی برای اسم Rolls new بخریم
[ترجمه گوگل]بیایید نوشیدیم تا رولز رویس جدیدمان را تعمید دهیم

3. I'm going to christen my new walking boots on Saturday.
[ترجمه ترگمان]من روز شنبه چکمه های جدیدم را christen می کنم
[ترجمه گوگل]من قصد دارم کفش های قدم زدن جدیدم را شنیدم

4. Let's have a drink to christen our new sherry glasses.
[ترجمه ترگمان]بیا یه نوشیدنی بخوریم تا با اسم sherry اسپری بزنیم
[ترجمه گوگل]بیایید یک نوشیدنی بخریم تا عطرهای جدید کرفی ما را جشن بگیریم

5. To christen the new hall, a number of great orchestras have been invited to play.
[ترجمه ترگمان]برای ورود به تالار جدید، تعدادی از orchestras بزرگ برای بازی دعوت شده اند
[ترجمه گوگل]برای تعطیل کردن سالن جدید، تعدادی از ارکسترهای بزرگ دعوت شده اند تا بازی کنند

6. We are to christen this child Pilade, being the name of Ferdinando's maternal grandfather whom he wishes to honour.
[ترجمه ترگمان]اسم این بچه Pilade، نام پدربزرگ مادری Ferdinando است که می خواهد به او افتخار کند
[ترجمه گوگل]ما باید فرزند این کودک را فریب دهیم، نام پدر و مادر مادر فردیناندو است که او می خواهد به افتخار برسد

7. So, plan A is for Christen to come down on the bus.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، برنامه A برای این است که Christen در اتوبوس فرود بیاید
[ترجمه گوگل]بنابراین، برنامه A برای کریستن است که به اتوبوس برود

8. Yet, presumably, they would want him to christen their baby?
[ترجمه ترگمان]با این وجود، احتمالا از اون می خوان که اسم بچه شون رو بذاره کنار؟
[ترجمه گوگل]با این حال، احتمالا، آنها می خواهند او را به کریسمس نوزاد خود را؟

9. Be you really going to christen him, Tess?
[ترجمه ترگمان]تو واقعا میخوای اسمش رو بذاری تس؟
[ترجمه گوگل]آیا واقعا می خواهید او را تسخیر کنید، تس؟

10. Christen Romans shows us how some folks are learning to be part of the green collar world.
[ترجمه ترگمان]رومیان باستان به ما نشان می دهند که چگونه برخی از مردم یاد می گیرند بخشی از دنیای یقه سبز باشند
[ترجمه گوگل]کریستین رومی ها نشان می دهد که چگونه برخی از مردم در حال یادگیری هستند که بخشی از جهان سبز یقه هستند

11. Over the next few years, he will christen a dozen more like it throughout the Middle East.
[ترجمه ترگمان]طی چند سال آینده، او ده ها نفر دیگر را در سراسر خاور میانه دوست خواهد داشت
[ترجمه گوگل]طی چند سال آینده، او در دهه های آتی به ده ها مورد مشابه در خاورمیانه تقدیم خواهد کرد

12. Christen your new bedroom with a night of lovemaking.
[ترجمه ترگمان]اتاق خواب جدیدت با یک شب عشق بازی
[ترجمه گوگل]اتاق خواب جدید خود را با یک شب عاشقانه تعریف کنید

13. And we christen the patients' bed with our final fuck.
[ترجمه ترگمان]و همین طور اسم patients رو میذاریم تو تخت final
[ترجمه گوگل]و ما تخت بیمار را فریاد می زنیم

14. A good citizen should be a good Christen, a good parent, child, wife and husband.
[ترجمه ترگمان]یک شهروند خوب باید یک مرد خوب، پدر، مادر، زن و شوهر خوب باشد
[ترجمه گوگل]یک شهروند خوب باید کریستن خوب، پدر و مادر خوب، فرزند، همسر و همسر باشد

They christened him "John".

او را جان نامیدند.


The new ship was christened "Tiger".

(کشتی) ناو جدید «پلنگ» نام‌گذاری شد.


The new hall was christened with a lecture and folkloric dances.

تالار جدید با یک خطابه و رقص‌های محلی افتتاح شد.


پیشنهاد کاربران

( در مورد کشتی و ساختمان و غیره ) نامگذاری کردن

US Navy 💥christens💥 only warship named for a foreign capital
The USS Canberra - - named for Australia's seat of power - - is a brand new littoral combat ship, one of the US Navy's newest platforms

یک ) نامگذاری به روش مسیحی در کلیسا
دو ) نامگذاری هر چیزی
سه ) برای اولین بار از چیزی استفاده کردن


کلمات دیگر: