1. one of the unsung heroes of the recent war
یکی از قهرمانان ستایش نشده ی جنگ اخیر
2. Many of her achievements went unsung until after her death.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دستاوردهای او تا پس از مرگش اعلام نشده است
[ترجمه گوگل]بسیاری از دستاوردهای او تا زمانی که مرگ او نبود، ناموفق بود
3. She was an unsung hero of the British film industry.
[ترجمه ترگمان]او یک قهرمان گمنام از صنعت فیلم بریتانیا بود
[ترجمه گوگل]او یک قهرمان ناقص صنعت فیلم بریتانیا بود
4. They are among the unsung heroes of our time.
[ترجمه ترگمان]آن ها در میان قهرمانان گمنام زمان ما هستند
[ترجمه گوگل]آنها در میان قهرمانان نامعلوم زمان ما هستند
5. She remains one of the unsung heroines of the Second World War.
[ترجمه ترگمان]او یکی از قهرمانان گمنام جنگ جهانی دوم است
[ترجمه گوگل]او یکی از قهرمانان ناپدید شده جنگ جهانی دوم باقی مانده است
6. Public defenders are the unsung heroes of the legal system.
[ترجمه ترگمان]مدافعان عمومی، قهرمانان گمنام سیستم قانونی هستند
[ترجمه گوگل]مدافعان عمومی قهرمانان غیر قانونی نظام حقوقی هستند
7. Tonight we meet some of the unsung heroes of Inspector Morse - the extras.
[ترجمه ترگمان]امشب ما تعدادی از قهرمان های مشهور، بازرس مورس را ملاقات می کنیم
[ترجمه گوگل]امشب ما با بعضی از قهرمانان ناگفته Inspector Morse ملاقات میکنیم
8. Hell is one of the early unsung heroes of New York punk music.
[ترجمه ترگمان]جهنم یکی از قهرمانان گمنام ستایش نشده موسیقی پانک راک نیویورک است
[ترجمه گوگل]جهنم یکی از قهرمانان اولیه موسیقی پانک نیویورک است
9. They were the unsung heroes of the whole appeal.
[ترجمه ترگمان]آن ها قهرمانان ستایش unsung بودند
[ترجمه گوگل]آنها قهرمانان بی قید و شرط درخواست تجدید نظر بودند
10. He is the unsung and unseen dynamic in the infancy narratives.
[ترجمه ترگمان]او در داستان های کودکی در ستایش نشده و نادیده گرفته نشده است
[ترجمه گوگل]او پویایی نامعلوم و غیرقابل مشاهده در روایات دوران کودکی است
11. Jimmy Wilde - one of the great unsung heroes of Crystal Palace, until today!
[ترجمه ترگمان]جیمی وایلد یکی از قهرمانان بزرگ ستایش نشده کاخ کریستال، تا امروز!
[ترجمه گوگل]جیمی وایلد - یکی از بزرگترین قهرمانان غیرقانونی کالیفرنیا، تا امروز!
12. Their song, or their dirge, remained unsung, or at any rate unheard.
[ترجمه ترگمان]سرود، یا dirge آن ها، ستایش نشده باقی ماند، یا به هر حال هیچ صدایی شنیده نشد
[ترجمه گوگل]ترانه هایشان، یا ترانه هایشان، باقی ماندند و یا به هر حال غیرممکن می شدند
13. This country is full of unsung heroes.
[ترجمه ترگمان]این کشور پر از قهرمانان گمنام نشده است
[ترجمه گوگل]این کشور پر از قهرمانان نامعلوم است
14. His exploits went unsung.
[ترجمه ترگمان]فتوحات او، ستایش نشده بود
[ترجمه گوگل]سوءاستفاده های او از بین رفت