1. one of the most provocative novels of the year
یکی از بحث انگیزترین رمان های سال
2. He doesn't really mean that—he's just being deliberately provocative.
[ترجمه ترگمان]اون واقعا به این معنا نیست که - اون عمدا داره حرف میزنه
[ترجمه گوگل]او واقعا به این معنا نیست که او فقط به طور عمدی تحریک آمیز است
3. The minister's provocative remarks were widely reported in the press.
[ترجمه ترگمان]اظهارات تحریک آمیز وزیر در مطبوعات به طور گسترده ای گزارش شده است
[ترجمه گوگل]اظهارات تحریک آمیز وزیر به طور گسترده در مطبوعات گزارش شده است
4. His provocative words only fuelled the argument further.
[ترجمه ترگمان]سخنان تحریک آمیز او فقط این بحث را دامن زد
[ترجمه گوگل]کلمات تحریک آمیز او تنها بحث را ادامه داد
5. She was sitting in a highly provocative pose.
[ترجمه ترگمان]او در حالت تحریک کننده نشسته بود
[ترجمه گوگل]او نشسته بود در یک ظاهر بسیار تحریک آمیز
6. In a deliberately provocative speech, she criticised the whole system of government.
[ترجمه ترگمان]او در یک سخنرانی تحریک کننده، کل سیستم دولت را مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه گوگل]در یک سخنرانی عمدا تحریک آمیز، او کل نظام حکومت را مورد انتقاد قرار داد
7. This book is designed to be provocative rather than a watertight piece of economic analysis.
[ترجمه ترگمان]این کتاب به گونه ای طراحی شده است که به جای ضد نفوذ تحلیل اقتصادی، تحریک کننده باشد
[ترجمه گوگل]این کتاب طراحی شده است تا تحریک آمیز به جای یک قطعه آبگیر از تجزیه و تحلیل اقتصادی است
8. She was accused of being deliberately provocative .
[ترجمه ترگمان]او متهم به تحریک به عمد بود
[ترجمه گوگل]او متهم به عمدا تحریک آمیز بود
9. Some adolescents might be more sexually mature and provocative than others.
[ترجمه ترگمان]برخی از نوجوانان ممکن است از نظر جنسی پخته تر و provocative از بقیه باشند
[ترجمه گوگل]برخی از نوجوانان ممکن است از لحاظ جنسی بالنده تر و تحریک آمیز تر از دیگران باشند
10. The programme will take a detailed and provocative look at the problem of homelessness.
[ترجمه ترگمان]این برنامه نگاهی مفصل و تحریک کننده به مساله بی خانمان شدن دارد
[ترجمه گوگل]این برنامه یک نگاه دقیق و تحریک آمیز به مسئله بی خانمانی می کند
11. She slowly leaned forward in a provocative way.
[ترجمه ترگمان]آهسته به سمت جلو خم شد
[ترجمه گوگل]او به آرامی به روش تحریک آمیز به جلو حرکت کرد
12. She wore a very provocative dress.
[ترجمه ترگمان]لباس بسیار تحریک کننده به تن داشت
[ترجمه گوگل]او لباس بسیار تحریک آمیز داشت
13. She was dressed in a highly provocative way.
[ترجمه ترگمان]به طرزی تحریک کننده لباس پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او در یک راه بسیار تحریک آمیز بود
14. His provocative words only fueled the argument further.
[ترجمه ترگمان]سخنان تحریک آمیز او تنها به بحث دامن زد
[ترجمه گوگل]کلمات تحریک آمیز او تنها بحث را ادامه داد
15. Andy Warhol's provocative slogan, 'Everyone will be famous for fifteen minutes', became a sixties byword.
[ترجمه ترگمان]شعار تحریک کننده اندی وارهول، همه به مدت پانزده دقیقه مشهور خواهند بود و به دهه شصت تبدیل خواهند شد
[ترجمه گوگل]شعار تحریک کننده اندی وارهول، 'هر کس به مدت پانزده دقیقه معروف خواهد شد، به یک کلمه شصت ساله تبدیل شده است