کلمه جو
صفحه اصلی

specially

معنی : مخصوصا، استثنایی، ویژه
معانی دیگر : به ویژه، بخصوص، special ویژه، خاص

انگلیسی به فارسی

به‌ویژه، بخصوص، مخصوصا، به منظور بخصوص

به خصوص، ویژه، مخصوصا، استثنایی

انگلیسی به انگلیسی

• in a special manner; particularly, especially
if something has been done specially for a particular person or purpose, it has been done only for that person or purpose.
you use specially with an adjective to emphasize a quality; an informal use.

مترادف و متضاد

مخصوصا (قید)
chiefly, specially
استثنایی (قید)
specially
ویژه (قید)
specially

particularly

Synonyms: distinctively, especially, expressly, in specie, specifically, uniquely

Antonyms: broadly

جملات نمونه

1. specially trained dogs can smell out opium
سگ هایی که به روش ویژه تربیت شده اند می توانند با بو کشیدن به وجود تریاک پی ببرند.
2. some specially privileged institutions
برخی از موسسات دارای امتیازات ویژه
3. this beer has been specially brewed
این آبجو به طریق ویژه ای به عمل آمده است.
4. The school is specially for children whose schooling has been disrupted by illness.
[ترجمه ترگمان]این مدرسه به ویژه برای کودکانی است که مدرسه رفتن آن ها براثر بیماری مختل شده است
[ترجمه گوگل]این مدرسه مخصوص کودکان است که تحصیلات آنها با بیماری روبرو شده است
5. The event will take place in a specially erected marquee.
[ترجمه ترگمان]این اتفاق در یک چادر برپا شده برپا خواهد شد
[ترجمه گوگل]این رویداد در محوطه ای خاص ساخته خواهد شد
6. The compost is specially formulated for pot plants.
[ترجمه ترگمان]کمپوست به طور خاص برای گیاهان pot فرموله شده است
[ترجمه گوگل]کمپوست به خصوص برای گیاهان گلدانی طراحی شده است
7. I came here specially to ask you a question.
[ترجمه مسی] من مخصوصا اومدم اینجا تا از شما یک سوال بپرسم
[ترجمه رکنی] من اومدم اینجا که مخصوصا یه سوال ازت بپرسم
[ترجمه ترگمان] من اومدم اینجا که ازت یه سوال بپرسم
[ترجمه گوگل]من به طور خاص به اینجا آمده ام تا از شما سوال بپرسم
8. These bras are specially designed for women with large breasts.
[ترجمه ترگمان]این bras به طور خاص برای زنان با سینه های بزرگ طراحی شده اند
[ترجمه گوگل]این سینه بند مخصوصا برای زنان با سینه های بزرگ طراحی شده است
9. We came specially to see you.
[ترجمه رکنی] ما به طور خصوصی برای دیدن شما امده ایم
[ترجمه ترگمان]ما مخصوصا برای دیدن شما آمده ایم
[ترجمه گوگل]ما به ویژه برای شما آمدیم
10. The play was written specially for radio.
[ترجمه رکنی] این اجرا مخصوصا برای رادیو نوشته شده بود
[ترجمه ترگمان]این نمایش به ویژه برای رادیو نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]این بازی به ویژه برای رادیو نوشته شده است
11. The ring was specially made for her.
[ترجمه ترگمان]این حلقه مخصوصا برای او ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]حلقه به خصوص برای او ساخته شده است
12. The dogs are specially trained to follow the trail left by the fox.
[ترجمه ترگمان]سگ ها به طور ویژه برای دنبال کردن رد پای روباه آموزش دیده اند
[ترجمه گوگل]سگ ها به طور خاص آموزش دیده اند تا پیگیری مسیر روباه را دنبال کنند
13. This machine has been specially adapted for use underwater.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه به طور ویژه برای استفاده در زیر آب سازگار شده است
[ترجمه گوگل]این دستگاه به ویژه برای استفاده زیر آب اقتباس شده است
14. This is an ad hoc committee specially established to deal with a particular subject.
[ترجمه ترگمان]این یک کمیته ویژه است که برای رسیدگی به یک موضوع خاص ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]این یک کمیته ویژه است که به طور خاص برای رسیدگی به یک موضوع خاص تاسیس شده است

پیشنهاد کاربران

به شکل خاص
به ویژه
فرق بین especially و specially !

Especially means ‘particularly' ( بخصوص )
e. g. She loves flowers, especially roses.

Specially: to talk about the specific purpose of something ( مخصوص، به شکل خاص )
e. g. This kitchen was specially designed to make it easy for a disabled person to use.
مخصوصا.
به خصوص.
Used to emphasize that s. th is more important
خصوصا، علی الخصوص
کلمات دیگر: