1. to issue a citation
احضاریه صادر کردن
2. he was given a copy of the citation
یک نسخه ی احضاریه را به او دادند.
3. His citation says he showed outstanding and exemplary courage.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که او شجاعت برجسته و نمونه بارزی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]استناد او می گوید که وی شجاعت برجسته و نمونه ای را نشان داده است
4. Turner was issued a traffic citation for reckless driving.
[ترجمه شاهان آذرمهر] "ترنر" به دلیل رانندگی بی مهابا جریمه شد!
[ترجمه ترگمان]ترنر به دلیل رانندگی بی ملاحظه، ترافیک هوایی صادر کرد
[ترجمه گوگل]ترنر به نقل از ترافیک برای رانندگی بی پروا صادر شد
5. The court could issue a citation and fine Ms. Robbins.
[ترجمه شاهان آذرمهر] ممکن است دادگاه با صدور حکمی خانم رابینز را جریمه کند.
[ترجمه ترگمان]دادگاه می تواند نام خانم رابینز و زیبایش را صادر کند
[ترجمه گوگل]دادگاه می تواند یک استناد و محکمه خانم رابینز را صادر کند
6. The court issued a contempt citation against city council members who refused to comply with a court order.
[ترجمه ترگمان]دادگاه نسبت به اعضای شورای شهر که از موافقت با حکم دادگاه خودداری کردند، توهین بزرگی را اعلام کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه محکومیت اعتراض آمیز نسبت به اعضای شورای شهر را که از اتخاذ یک حکم دادگاه اجتناب کرد، منتشر کرد
7. The essay begins with a citation from 'Hamlet'.
[ترجمه شاهان آذرمهر] این گفتمان با نقل قولی از شخصیت "هملت" آغاز شده است!
[ترجمه ترگمان]مقاله با استناد از هملت آغاز می شود
[ترجمه گوگل]این مقاله با استناد از 'هملت' آغاز می شود
8. The Oxford English Dictionary's first citation for the word "garage" is from 190
[ترجمه ترگمان]نام فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد برای کلمه \"گاراژ\" از ۱۹۰ نفر است
[ترجمه گوگل]نخستین استناد به واژه ی 'گاراژ' دیکشنری انگلیسی آکسفورد از 190 است
9. The two twin-engined aeroplanes were trapped behind the Citation jet.
[ترجمه ترگمان]دوتا هواپیمای دونفره که پشت جت citation گیر افتاده بودند
[ترجمه گوگل]دو هواپیما دوقلو، پشت جت اسناد به دام افتاده بودند
10. So what of the other reasons for rejecting citation analysis as a help in deciding where the money should go?
[ترجمه ترگمان]بنابراین دلیل دیگری برای رد تحلیل citation به عنوان کمک در تصمیم گیری در مورد این که پول باید کجا برود؟
[ترجمه گوگل]بنابراین، دلایل دیگر برای رد تحلیل تجزیه و تحلیل استنادی به عنوان کمک در تصمیم گیری در مورد جایی که پول باید برود؟
11. The distribution of citation period is also shown graphically as Figure 1
[ترجمه ترگمان]توزیع دوره نقل قول نیز به صورت گرافیکی در شکل ۱ نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]توزیع دوره نقل قول نیز به صورت گرافیکی به شکل 1 نشان داده شده است
12. The citation patterns again show a bimodal distribution, with two median half-lives.
[ترجمه ترگمان]الگوهای ارجاع بار دیگر توزیع bimodal را با دو نیمه عمر متوسط نشان می دهند
[ترجمه گوگل]الگوهای استنادی دوباره یک توزیع دوبعدی را با دو نیمه عمودی متوسط نشان می دهد
13. Finally the extensive index and reference citation helps the reader to find relevant literature.
[ترجمه ترگمان]در نهایت شاخص گسترده و استناد مرجع به خواننده کمک می کند تا ادبیات مربوطه را پیدا کند
[ترجمه گوگل]در نهایت، استناد گسترده و مرجع به خواننده کمک می کند تا ادبیات مربوطه را پیدا کند
14. Citation measures will be described in more detail in Chapter
[ترجمه ترگمان]معیارهای استنادی با جزییات بیشتر در بخش توضیح داده خواهد شد
[ترجمه گوگل]اقدامات استناد در جزئیات بیشتر در فصل شرح داده شده است
15. The Nobel citation noted that his discovery would be useful for energy conversion technology.
[ترجمه ترگمان]جایزه نوبل بیان کرد که کشف او برای فن آوری تبدیل انرژی مفید خواهد بود
[ترجمه گوگل]استناد نوبل اشاره کرد که کشفش برای تکنولوژی تبدیل انرژی مفید خواهد بود