(خوراکپزی ایتالیایی - شوربای ذرت) پولنته، خریره جو و شاه بلوط
polenta
(خوراکپزی ایتالیایی - شوربای ذرت) پولنته، خریره جو و شاه بلوط
انگلیسی به فارسی
(خوراکپزی ایتالیایی - شوربای ذرت) پولنته
پولتنا
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: an Italian dish made of cornmeal mush.
جملات نمونه
1. Pour polenta into the prepared pan and set aside to cool.
[ترجمه ترگمان]polenta را در ماهی تابه بریزید و کنار بگذارید تا خنک شود
[ترجمه گوگل]پوره پوندا را به داخل ظرف آماده کنید و کنار بگذارید تا خنک شود
[ترجمه گوگل]پوره پوندا را به داخل ظرف آماده کنید و کنار بگذارید تا خنک شود
2. Carefully add polenta and cook until browned on both sides, about minutes on each side.
[ترجمه ترگمان]به دقت بپزید و بپزید تا آن که هر دو طرف آن را سیاه کنید
[ترجمه گوگل]به دقت پوره پودن را اضافه کنید و به مدت دو دقیقه در هر طرف بپزید تا در هر دو طرف قهوه ای شود
[ترجمه گوگل]به دقت پوره پودن را اضافه کنید و به مدت دو دقیقه در هر طرف بپزید تا در هر دو طرف قهوه ای شود
3. Meanwhile, prepare polenta according to instructions in recipe, but do not pour into pan to cool.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، طبق دستورالعمل دستورالعمل، polenta را آماده کنید، اما در ماهی تابه بریزید تا خنک شوند
[ترجمه گوگل]در ضمن، مطابق دستورالعمل های دستورالعمل، دستورالعمل را در قالب دستورالعمل آماده کنید، اما نگذارید آن را خنک نکنید
[ترجمه گوگل]در ضمن، مطابق دستورالعمل های دستورالعمل، دستورالعمل را در قالب دستورالعمل آماده کنید، اما نگذارید آن را خنک نکنید
4. Oil a 9-by-1 2-inch cake pan and pour polenta into it.
[ترجمه ترگمان]روغن یک ماهی تابه ۱ تا ۱ اینچی است و polenta را در آن بریزید
[ترجمه گوگل]روغن یک کاسه 9 سانتیمتری را درون کیک بریزید و به آن پودولس را بمالید
[ترجمه گوگل]روغن یک کاسه 9 سانتیمتری را درون کیک بریزید و به آن پودولس را بمالید
5. Place a serving of polenta on each of 6 flameproof serving plates and make a well in center.
[ترجمه ترگمان]در هر یک از ۶ flameproof که در حال خدمت هستند، سرو کار داشته باشید و در مرکز به خوبی عمل کنید
[ترجمه گوگل]خدمت پولنتا را در هر یک از 6 ورقه خدمتکار شعله ور ایجاد کنید و در مرکز قرار دهید
[ترجمه گوگل]خدمت پولنتا را در هر یک از 6 ورقه خدمتکار شعله ور ایجاد کنید و در مرکز قرار دهید
6. Drizzle oil over polenta and brush to distribute evenly.
[ترجمه ترگمان]روغن زیتون روی polenta و قلم مو به طور مساوی پخش می شود
[ترجمه گوگل]روغن بریزید و به طور مرتب توزیع کنید
[ترجمه گوگل]روغن بریزید و به طور مرتب توزیع کنید
7. Notice the gluten network holding the golden polenta nuggets and pieces of brown rice and flecks of bran.
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که شبکه گلوتن the طلایی و قطعات برنج قهوه ای و نقره ای را در دست دارد
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که شبکه گلوتن حاوی قطعات پولنتا طلایی و قطعه برنج قهوه ای و ترشی سبوس است
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که شبکه گلوتن حاوی قطعات پولنتا طلایی و قطعه برنج قهوه ای و ترشی سبوس است
8. The polenta is done when it pulls away from the side of the pot as you stir.
[ترجمه ترگمان]وقتی هوا را از کنار دیگ بیرون می کشد، The را از کنار دیگ بیرون می کشد
[ترجمه گوگل]هنگامی که از هم جدا می شویم، پولنتا هنگامی که از هم جدا می شود دور می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که از هم جدا می شویم، پولنتا هنگامی که از هم جدا می شود دور می شود
9. Ssamois with polenta the centrepiece of the Menu Gastronomico Valdostano, so I gave that a wide berth.
[ترجمه ترگمان]به جای آن که به جای آن یکی از کانون the مرا به جای آن جا به جا کنند، یک تخت بزرگ به آن دادم
[ترجمه گوگل]Ssamois با polenta مرکزی منو Gastronomico Valdostano، بنابراین من به آن یک اسکله گسترده ای داد
[ترجمه گوگل]Ssamois با polenta مرکزی منو Gastronomico Valdostano، بنابراین من به آن یک اسکله گسترده ای داد
10. Drizzle oil over polenta and brush to distribute evenly. Sprinkle with cheese.
[ترجمه ترگمان]روغن زیتون روی polenta و قلم مو به طور مساوی پخش می شود Sprinkle با پنیر
[ترجمه گوگل]روغن بریزید و به طور مرتب توزیع کنید پنیر را بپاشید
[ترجمه گوگل]روغن بریزید و به طور مرتب توزیع کنید پنیر را بپاشید
11. Most especially, notice the little pieces of polenta floating in the dough, like little gold nuggets.
[ترجمه ترگمان]به خصوص، به تکه های کوچک of که در خمیر شناور هستند، مانند nuggets کوچک طلایی توجه کنید
[ترجمه گوگل]به خصوص، توجه کنید که قطعه کوچکی از پلتونای شناور در خمیر، مانند قطعات کوچک طلایی است
[ترجمه گوگل]به خصوص، توجه کنید که قطعه کوچکی از پلتونای شناور در خمیر، مانند قطعات کوچک طلایی است
12. Serve with Sweet Potato Polenta and garnish with herb sprigs.
[ترجمه ترگمان]آن ها را با بچه های کوچک سیب زمینی و garnish با شاخه های علف سرو کنید
[ترجمه گوگل]خدمت با سیب زمینی شیرین پانتا و گلابی گیاهان
[ترجمه گوگل]خدمت با سیب زمینی شیرین پانتا و گلابی گیاهان
13. Truffle Polenta Cake, Pan Fried Taleggio Cheese, Asparagus, Olive Dressing.
[ترجمه ترگمان]کیک polenta کیک، پنیر Pan Fried، Asparagus، لباس زیتون
[ترجمه گوگل]کیک پنیر ترفل، کیک پنیر سرخ شده تلگجیو، مارچوبه، زیتون زیتون
[ترجمه گوگل]کیک پنیر ترفل، کیک پنیر سرخ شده تلگجیو، مارچوبه، زیتون زیتون
14. Staple food to polenta and rice, supplemented by sweet potatoes and various vegetables, beans and other natural food, commonly used cooking oil fire.
[ترجمه ترگمان]غذای Staple به polenta و برنج، همراه با سیب زمینی شیرین و سبزیجات مختلف، لوبیا و سایر مواد غذایی طبیعی که معمولا از آتش روغن خوراکی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]غذای ممتاز به پلتون و برنج، همراه با سیب زمینی شیرین و سبزیجات مختلف، لوبیا و سایر غذاهای طبیعی، معمولا از روغن پخت و پز استفاده می شود
[ترجمه گوگل]غذای ممتاز به پلتون و برنج، همراه با سیب زمینی شیرین و سبزیجات مختلف، لوبیا و سایر غذاهای طبیعی، معمولا از روغن پخت و پز استفاده می شود
15. Put on the pot to make polenta!
[ترجمه ترگمان]! \"دیگ\" رو بذار رو آب تا \"polenta\" درست کنه
[ترجمه گوگل]روی گلدان بگذارید تا پولنتا بسازد!
[ترجمه گوگل]روی گلدان بگذارید تا پولنتا بسازد!
پیشنهاد کاربران
Polenta🔰 ( /pəˈlɛntə, poʊˈ - /, Italian: [poˈlɛnta] ) is a dish of boiled cornmeal that was historically made from other grains. It may be served as a hot porridge, or it may be allowed to cool and solidify into a loaf that can be baked, fried, or grilled
Wikipedia. com@
Wikipedia. com@
کلمات دیگر: