1. They outgrow their clothes so quickly.
[ترجمه الی] خیلی سریع لباس هاشون کوچیک شد واسشون
[ترجمه ترگمان]آن ها به سرعت لباس های خود را بزرگ تر کردند
[ترجمه گوگل]آنها لباس های خود را خیلی سریع می کنند
2. The girl may or may not outgrow her interest in fashion.
[ترجمه ترگمان]ممکن است دختر توجه او را به مد فرا نگرفته باشد
[ترجمه گوگل]دختر ممکن است یا ممکن است علاقه خود را به مد است
3. Most children eventually outgrow a tendency toward travel sickness.
[ترجمه ترگمان]اغلب کودکان در نهایت از گرایش به بیماری سفر می کنند
[ترجمه گوگل]در نهایت اکثر کودکان تمایل به بیماری سفر دارند
4. to outgrow one's fear of the dark.
[ترجمه ترگمان]تا تبدیل به ترس بزرگ شدن از تاریکی شود
[ترجمه گوگل]ترس از تاریکی را از بین ببر
5. Just at the age when our little boys outgrow us, we refuse to release them into the company of men.
[ترجمه ترگمان]درست در همان سن و سالی که بچه های کوچک ما بزرگ می شوند، ما آن ها را به جمع مردان رها نمی کنیم
[ترجمه گوگل]درست زمانی که ما بچه های کوچک ما را از بین می برند، ما خودداری می کنیم آنها را به شرکت مردان منتقل کنیم
6. More often than not, college grads tend to outgrow their stay-at-home counterparts.
[ترجمه ترگمان]اغلب اوقات دانشجویان کالج تمایل دارند که از همتایان خانگی خود بیرون بیایند
[ترجمه گوگل]اغلب دانشجویان گرایش تحصیلات تکمیلی دارند
7. Many illicit drug users simply outgrow the habit once they reach their thirties.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مصرف کنندگان غیرقانونی مواد مخدر تنها زمانی که به سن سی سالگی می رسند، این عادت را فرا می گیرند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مصرف کنندگان مواد مخدر غیر قانونی پس از رسیدن به سی سالگی، عادت خود را از دست می دهند
8. Eventually, most youngsters outgrow the jealousy and bickering, and begin to feel affection and care for each other.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، بیشتر جوانان از حسادت و کش مکش بیرون می آیند و شروع به احساس محبت و مراقبت از هم می کنند
[ترجمه گوگل]در نهایت، اکثر جوانان حسادت و نزاع را از بین می برند و احساسات و احساسات یکدیگر را احساس می کنند
9. Guys, my wife says: " Outgrow that wedding ring and I'll outgrow you. "
[ترجمه ترگمان]بچه ها، همسرم می گوید: \" این حلقه ازدواج است و من از تو بزرگ تر می شوم \"
[ترجمه گوگل]بچه ها، همسر من می گوید: 'از آن حلقه عروسی بیرون بیایید و من تو را تحمل خواهم کرد '
10. These mutant plants eventually outgrow the infection.
[ترجمه ترگمان]این گیاهان جهش یافته، سرانجام از عفونت بیرون می آیند
[ترجمه گوگل]این گیاهان جهش در نهایت عفونت را از بین می برند
11. A good yeast will outgrow the odd bacterium that gets in, but the sloppier you are the more likely something like acetobacter is going to get in and turn your wine to vinegar.
[ترجمه ترگمان]یک مخمر خوب از باکتری عجیب که وارد می شود بزرگ تر می شود، اما the شما بیشتر شبیه چیزی هستید که acetobacter می خواهد وارد شود و شراب خود را به سرکه تبدیل کند
[ترجمه گوگل]مخمر خوب یک باکتری عجیب و غریب را می سازد که در آن قرار می گیرد، اما بیشتر شبیه به چیزی است که استاباکتر می تواند وارد شود و شراب خود را به سرکه تبدیل کند
12. Record the time from culture to outgrow and their growing rate of two groups.
[ترجمه ترگمان]زمان را از فرهنگ گرفته تا رشد کند و رشد آن ها از دو گروه افزایش یابد
[ترجمه گوگل]ضبط زمان از فرهنگ به رشد و نرخ رشد آنها در دو گروه
13. Will my child outgrow the squint?
[ترجمه ترگمان]بچه من بزرگ تر میشه؟
[ترجمه گوگل]آیا فرزندم کج می شود؟
14. Americans never outgrow this stage, continuing to indulge themselves and dodge responsibility right into senility.
[ترجمه ترگمان]آمریکایی ها هرگز از این مرحله فراتر نمی روند و به خود زیاده روی می کنند و از مسئولیت پذیری در برابر پیری اجتناب می کنند
[ترجمه گوگل]آمریکایی ها هرگز این مرحله را از دست نمی دهند، همچنان خود را تحسین می کنند و مسئولیت را مستقیما به سن بلوغ می اندازند
15. The little girl will outgrow her fear of pet animals.
[ترجمه ترگمان]دختر کوچک ترسش از حیوانات خانگی بزرگ تر می شود
[ترجمه گوگل]دختر کوچک ترس خود را از حیوانات خانگی پرورش می دهد