1. she had a great aversion to children
او خیلی از بچه بدش می آمد.
2. I underwent aversion therapy for my addiction to smoking.
[ترجمه ترگمان]من درمان اعتیاد رو برای اعتیاد به سیگار رو تحمل کردم
[ترجمه گوگل]من برای درمان اعتیاد به سیگار کشیدن، تحت تاثیر قرار گرفتم
3. I felt an instant aversion to his parents.
[ترجمه ترگمان]یک لحظه از پدر و مادرش نفرت داشتم
[ترجمه گوگل]احساس ناخوشایندی به والدین خود کردم
4. I've always had an aversion to getting up early.
[ترجمه ابوالفضل] من همیشه از صبح زود بلند شدن بیزارم
[ترجمه موسی] من همیشه از صبح زود بیدار شدن متنفر بوده ام.
[ترجمه ترگمان]همیشه از صبح زود بیدار می شوم
[ترجمه گوگل]من همیشه در حال ظهور بودم تا به زود بیدار شوم
5. She has an aversion to pets.
[ترجمه Solina] او نسبت به حیوانات خانگی احساس ناخوشایندی دارد
[ترجمه موسی] او نسبت به حیوانات خانگی کراهت دارد.
[ترجمه ترگمان]او از حیوانات خانگی نفرت دارد
[ترجمه گوگل]او عصبانی به حیوانات خانگی است
6. He has a strong aversion to dogs.
[ترجمه ترگمان]از سگ ها بدش می آید
[ترجمه گوگل]او به سگ ها عصبانی است
7. She has a deep aversion to getting up in the morning.
[ترجمه ترگمان]صبح ها از خواب خیلی بدش می آید
[ترجمه گوگل]او تا به حال صبح صعود نکرده است
8. He took an immediate aversion to his new boss.
[ترجمه ترگمان]او از رئیس جدیدش کینه به دل گرفت
[ترجمه گوگل]او به رئیس جدید خود فریب زد
9. He had an aversion to getting up early.
[ترجمه ترگمان]از صبح زود بیدار شد
[ترجمه گوگل]او تا به حال ناخودآگاه به زود است
10. Many people have a natural and emotional aversion to insects.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم تنفری طبیعی و احساسی نسبت به حشرات دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم بی حوصلگی طبیعی و عاطفی به حشرات دارند
11. I have an aversion to housework.
[ترجمه ترگمان]من از کاره ای خانه نفرت دارم
[ترجمه گوگل]من به کارهای خانهی ناخوشایند دارم
12. Despite what many people think, aversion therapy is no longer used by professional psychologists in this country.
[ترجمه ترگمان]علی رغم آنچه بسیاری از مردم فکر می کنند، این روش درمانی دیگر توسط روانشناسان حرفه ای در این کشور مورد استفاده قرار نمی گیرد
[ترجمه گوگل]علیرغم آنچه که بسیاری از مردم فکر می کنند، روانشناسان حرفه ای در این کشور بیشتر از آن استفاده نمی کنند
13. Big dogs are an aversion of little girls'.
[ترجمه ترگمان]سگ های بزرگ، بیزاری از دختران کوچک هستند
[ترجمه گوگل]سگ های بزرگ، مخالفت دختران کوچک هستند
14. Have you developed an aversion to babies?
[ترجمه ترگمان]آیا شما از بچه ها نفرت دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما برای بچه ها عصبانی شده اید؟
15. Cats have a natural aversion to water.
[ترجمه ترگمان]گربه ها یک تنفر طبیعی از آب دارند
[ترجمه گوگل]گربه ها آب و هوای طبیعی دارند