کلمه جو
صفحه اصلی

bum


معنی : ادم بیکار و تنبل، ادم بیکاره و مهمل، ادم تنبل، ادم مفت خور یا ولگرد، ولگردی یا مفتخوری کردن، بحد افراط مشروب نوشیدن
معانی دیگر : قلندر، بی عار، ولگرد، خانه بدوش، ژنده پوش، گدای سرگردان، آدم بی عرضه و وظیفه نشناس، بی غیرت، تنبل و بیکاره، لاابالی، کسی که آنقدر عاشق کاری است که سایر وظایف خود را نادیده می گیرد، (به ویژه در ورزش) بد، نابلد، ناشی، (مزه یا مرغوبیت) ناباب، دروغین، قلابی، اشتباهی، باطل، بی فایده، معیوب، ناقص، قلندری کردن، ولگردی و گدایی کردن، بی عاری و میخواری کردن، بی غیرتی کردن، به این و آن متوسل شدن، ول گشتن، (خودمانی) با التماس گرفتن، (به کسی) بند شدن، بیمارگونه، شل، (انگلیس - خودمانی) ماتحت، کون، بقچه بندی، کون و کپل

انگلیسی به فارسی

آدم مفت‌خور یا ولگرد، ولگردی یا مفت‌خوری کردن، به حد افراط مشروب نوشیدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a poor, homeless person or one who does not want to work; tramp.
مترادف: derelict, hobo, tramp
مشابه: beachcomber, beggar, drifter, idler, loafer, mendicant, panhandler, sponger, vagabond, vagrant, wastrel, wino

- They blamed the crime on some poor bum who'd been living under the bridge.
[ترجمه ترگمان] آن ها جنایت را روی یک ولگرد بیچاره که زیر پل زندگی می کردند مقصر می دانستند
[ترجمه گوگل] آنها مرتکب جرم در برخی از ضربات ضعیف که در زیر پل زندگی می کردند، مرتکب شدند
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bums, bumming, bummed
• : تعریف: informal) to ask for and obtain without intending to repay.
مترادف: cadge, scrounge, sponge
مشابه: beg, hitch, obtain, solicit

- I tried to bum a ride to New York.
[ترجمه ترگمان] من سعی کردم بیام نیویورک
[ترجمه گوگل] من سعی کردم که سوار بر نیویورک بشوم
صفت ( adjective )
حالات: bummer, bummest
• : تعریف: (informal) bad or misleading.
مترادف: lousy, misleading, worthless
مشابه: deceptive, fallacious, inferior, poor, spurious, useless

- She got some bum advice and lost all her money.
[ترجمه ترگمان] اون یه نصیحتی بهم کرد و تمام پولش رو از دست داد
[ترجمه گوگل] او برخی از مشاوره بول را دریافت و تمام پول خود را از دست داد

• beggar, idler; buttocks (british slang)
loiter, hang around; mope about
worthless, inferior
a bum is a tramp; used in informal american english.
bum is used to refer to someone who is considered to be worthless or irresponsible; used in informal american english.
your bum is the part of your body which you sit on; an informal, rude use, which some people find offensive.
if you bum something from someone, you obtain it from them by asking them for it; used in informal american english.
you can use bum to refer to things that you think are false or invalid; used in informal american english.

مترادف و متضاد

beggar


Synonyms: bindle, black sheep, derelict, drifter, floater, gutterpup, guttersnipe, hobo, stiff, tramp, transient, vagabond, vagrant


ادم بیکار و تنبل (اسم)
bum, idler

ادم بیکاره و مهمل (اسم)
hilding, bum, idler

ادم تنبل (اسم)
bum, idler, sluggard

ادم مفت خور یا ولگرد (اسم)
bum

ولگردی یا مفت خوری کردن (فعل)
bum

بحد افراط مشروب نوشیدن (فعل)
bum

جملات نمونه

stop being a bum, and go find a job!

بی‌عاری را کنار بگذار و برو شغلی پیدا کن!


1. bum cooking
آشپزی افتضاح

2. bum rap
مجازات غیر منصفانه

3. bum around (or about)
بلوک گردی کردن،تفریح کنان به اینجا و آنجا سفر کردن

4. bum someone out
(امریکا ـ خودمانی) مزاحم شدن،اذیت کردن،خسته و ملول کردن

5. a bum basketball player
بسکتبالیست ناشی

6. a bum leg
پای شل

7. a bum rap
اتهام دروغین

8. a bum steer
گاو نری که به طور ناقص اخته شده باشد

9. a ski bum
دیوانه ی اسکی

10. on a bum
(خودمانی) در حال مستی،میخوارگی و بدمستی

11. on the bum
(عامیانه) 1- مشغول ولگردی و بی غیرتی 2- خراب (ابزار و غیره)،نیازمند به تعمیر

12. he gave me some bum advice
پند بدی به من داد.

13. he sat on his big fat bum
روی ماتحت گنده و چاق خود تمرگید.

14. if he doesn't provide for his wife and kids, he is a bum
اگر به فکر روزی زن و فرزندان خود نباشد بی غیرت است.

15. Cleveland always gets a bum rap in the press.
[ترجمه ترگمان]کلولند \"همیشه یه مشت\" رپ \"تو مطبوعات میزنه\"
[ترجمه گوگل]کلیولند همیشه یک خبرنگار را در مطبوعات می کشد

16. Whoever recommended this software gave you a bum steer, I'm afraid.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که این نرم افزار رو به شما پیشنهاد داده، من می ترسم
[ترجمه گوگل]هرکسی که این نرم افزار را به شما پیشنهاد کرد، شما را به حال خود رها کرد، من می ترسم

17. Mind if I bum a cigarette?
[ترجمه ترگمان]اشکالی نداره یه سیگار بکشم؟
[ترجمه گوگل]فکر می کنم اگر سیگار می کشم؟

18. He's nothing but a no-good bum!
[ترجمه ترگمان]- اون هیچی نیست جز یه کون گنده
[ترجمه گوگل]او چیزی جز یک بمب خوب نیست!

19. Could I bum a coffee off you?
[ترجمه ترگمان]میشه یه قهوه ازت بگیرم؟
[ترجمه گوگل]آیا من می توانم یک قهوه خالی کنم؟

20. He gave us a bum steer about that restaurant - it was terrible!
[ترجمه ترگمان]اون به ما یه گاو وحشی در مورد اون رستوران داد - خیلی بد بود -
[ترجمه گوگل]او در مورد آن رستوران به ما رانندگی کرد - این وحشتناک بود!

If he doesn't provide for his wife and kids, he is a bum.

اگر به فکر روزی زن و فرزندان خود نباشد بی‌غیرت است.


a ski bum

دیوانه‌ی اسکی


a bum basketball player

بسکتبالیست ناشی


He gave me some bum advice.

پند بدی به من داد.


bum cooking

آشپزی افتضاح


a bum steer

گاو نری که به طور ناقص اخته شده باشد


a bum rap

اتهام دروغین


He spent several years bumming in the slums.

چندین سال در گدا محله‌های شهر ولگردی و میخوارگی می‌کرد.


He kept bumming cigarettes from me.

مرتب از من سیگار تلکه می‌کرد.


a bum leg

پای شل


He sat on his big fat bum.

روی ماتحت گنده و چاق خود تمرگید.


اصطلاحات

bum around (or about)

بلوک گردی کردن، تفریح‌کنان به اینجا و آنجا سفر کردن


bum someone out

(امریکا ـ عامیانه) مزاحم شدن، اذیت کردن، خسته و ملول کردن


give (or get) the bum's rush

(امریکا - عامیانه) به زور اخراج کردن (یا شدن)


on a bum

(عامیانه) در حال مستی، میخوارگی و بدمستی


on the bum

(عامیانه) 1- مشغول ولگردی و بی‌غیرتی 2- خراب (ابزار و غیره)، نیازمند به تعمیر


پیشنهاد کاربران

بی عُرضه

سفر بی هدف
on the bum

( اسم ) 1 - باسن ، ما تحت، bottom
( صفت ) 2 - گدا

در مورد غذا وپول، گدایی کردن معنی میدع

گدایی کردن پول یا غذا

تلکه کردن

گدای بی خانمان vagrant
بیعار مفت خور

نشیمنگاه

در رابطه با آتش سوزی مراتع
یعنی بصورت آزادانه و بدون مشخص بودن مسیری حرکت کردن

Verb:
to ask someone for something without
intending to pay for it
از کسی چیزی خواستن ( بدون پرداخت هزینه )

1. گدا - فقیر - کارتن خواب
2. تن پرور - الاف و بیکار
3. سِر و سَمِع و ناشی ( کسیکه توی کاری که انجام میده افتضاحه )

1. a person who has no place to live and no job and who asks people for money
2. a person who is lazy or who does something badly
3. a person who spends a lot of time relaxing and doing something fun rather than working

*اینا تمام معنی های این کلمه نیستن

?Can I bum a smoke

میتونم یک نخ سیگار قرض کنم ؟


کلمات دیگر: