کلمه جو
صفحه اصلی

overnight


معنی : شبانه، در مدت شب، در مدت یک شب
معانی دیگر : وابسته به شب، انجام شونده در شب، در طی شب، تمام شب، طی دیشب، وابسته به دیشب، شب پیش، شبخواب، اقامت کننده در طول شب، ویژه ی مسافرت کوتاه، ناگهان، یک شبه

انگلیسی به فارسی

در مدت شب، در مدت یک شب، شبانه


یک شب، در مدت یک شب، شبانه، در مدت شب


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
(1) تعریف: for a single night.

- We will stay here overnight.
[ترجمه مهسا] ما تا آخر شب اینجا خواهیم ماند ( خواهیم بود )
[ترجمه امین] ما تمام شب را اینجا خواهیم ماند.
[ترجمه Yahya1818] ما یک شب اینجا خواهیم ماند.
[ترجمه Mhak] ما این شب رو اینجا خواهیم موند
[ترجمه ترگمان] شب رو اینجا میمونیم
[ترجمه گوگل] ما اینجا بمانیم یک شب

(2) تعریف: suddenly.

- Success usually doesn't come overnight.
[ترجمه ترگمان] موفقیت معمولا یک شبه نمی آید
[ترجمه گوگل] موفقیت معمولا یک شبه اتفاق نمی افتد
صفت ( adjective )
(1) تعریف: lasting or remaining one night.

- an overnight visit
[ترجمه ترگمان] بازدید شبانه
[ترجمه گوگل] یک شبانه روزی

(2) تعریف: for use on trips that are short or for a single night.

- an overnight bag
[ترجمه ترگمان] یک کیسه شبانه
[ترجمه گوگل] کیسه یک شبه

(3) تعریف: sudden.

- overnight popularity
[ترجمه ترگمان] شهرت شبانه
[ترجمه گوگل] محبوبیت شبانه

(4) تعریف: relating to the preceding night.

- an overnight solution
[ترجمه ترگمان] یک راه حل شبانه
[ترجمه گوگل] یک راه حل یک شبه

• occurring or continuing during the night; lasting the night; designed to be used for one night (i.e. overnight bag); rapid, sudden
during the night; on the previous evening
overnight means during all of the night.
overnight cases or clothes are ones that you take when you go and stay somewhere for one or two nights.
you say that something happens overnight when it happens quickly and unexpectedly.

مترادف و متضاد

شبانه (صفت)
nightly, overnight, nocturnal, vespertinal, vespertine

در مدت شب (صفت)
overnight

در مدت یک شب (قید)
overnight

جملات نمونه

1. . . . overnight (he) became the master of a hundred teachers!
. . . یک شبه مسئله گوی صد مدرس شد!

2. an overnight bag
کیف ویژه ی سفرهای کوتاه

3. an overnight guest
مهمان شبخواب،مهمان شبانه

4. the train's overnight stop
توقف شبانه ی ترن

5. i stayed with friends overnight
شب نزد دوستان ماندم.

6. we decided to stop overnight in ghom
تصمیم گرفتیم شب را در قم بمانیم.

7. the cities that sprang up overnight
شهرهایی که یک شبه به وجود آمدند

8. those whom stalin hated became unpersons overnight
نام آنانکه منفور استالین بودند یک شبه از صفحه ی روزگار محو می شد.

9. you can't set the world right overnight
شما نمی توانید یک شبه دنیا را اصلاح کنید.

10. he was trying to tell the good story he had heard overnight
او سعی می کرد که داستان خوبی را که شب پیش شنیده بود بازگو کند.

11. The book catapulted the author into fame overnight.
[ترجمه ترگمان]این کتاب یک شبه نویسنده را به شهرت رساند
[ترجمه گوگل]این کتاب یکبار به نویسنده مشهور شد

12. Don't expect it to improve overnight.
[ترجمه ترگمان]انتظار نداشته باشید که آن یک شبه بهبود یابد
[ترجمه گوگل]انتظار نداشته باشید یک شبه بهبود یابد

13. The meat should be marinated overnight to tenderize and flavour it.
[ترجمه ترگمان]گوشت باید یک شب به tenderize برسد و طعم آن را بچشد
[ترجمه گوگل]گوشت باید به مدت شش ماه تمیز و تمیز شود

14. The grass had been saturated by overnight rain.
[ترجمه ترگمان]علف با باران شبانه پر شده بود
[ترجمه گوگل]چمن از باران شبانه اش پر شده بود

15. You can stay overnight if you want to.
[ترجمه ترگمان]اگر بخواهی می توانی یک شب اینجا بمانی
[ترجمه گوگل]اگر بخواهید می توانید یک شب بمانید

16. After winning the prize she became famous overnight.
[ترجمه F] بعد از برنده شدن آن جایزه، او یک شبه معروف شد
[ترجمه ترگمان]بعد از برنده شدن جایزه یک شبه مشهور شد
[ترجمه گوگل]پس از به دست آوردن جایزه او معروف شده است یک شبه

17. The entire city was blacked out overnight.
[ترجمه ترگمان]کل شهر یک شبه سیاه شده بود
[ترجمه گوگل]کل شهر در یک شب غرق شد

I stayed with friends overnight.

شب نزد دوستان ماندم.


the train's overnight stop

توقف شبانه‌ی قطار


He was trying to tell the good story he had heard overnight.

او سعی می‌کرد که داستان خوبی را که شب پیش شنیده بود، بازگو کند.


... overnight (he) became the master of a hundred teachers!

... یک شبه مسئله‌گوی صد مدرس شد!


an overnight guest

مهمان شب‌خواب، مهمان شبانه


an overnight bag

کیف ویژه‌ی سفرهای کوتاه


پیشنهاد کاربران

شبانه

یک شبه [با نیم فاصله]

طی شب

در طول شب

شبانه،
کار در شب یا هر اتفاقی در شب

During the night

بیش از شب

adj. mailed for guaranteed delivery on the next day; intended for delivery on the next day
done, made, occurring, or continuing during the night

یک شبه

شبانه، در طی شب، تمام شب

It doesnt happen over night
یک شب اتفاق نمی افتد.

یک شبه
ناگهانی

یه شبه

Still, many feel the atmosphere will not change overnight
با این حال، خیلی ها میگن جو حاکم یه شبه تغییر پیدا نمی کنه

How did David get rich over night?

دیوید چطور یه شبه مایه دار شد؟


کلمات دیگر: