کلمه جو
صفحه اصلی

seditious


معنی : فتنه جو، فتنه انگیز
معانی دیگر : وابسته به آشوب انگیزی، آشوب انگیز، فتنه جویانه، فتنه گر

انگلیسی به فارسی

فتنه جویانه، فتنه گر


مجذوب کننده، فتنه انگیز، فتنه جو


انگلیسی به انگلیسی

• taking part in sedition, inciting dissent or rebellion; guilty of inciting rebellion (especially against the government)
something that is seditious encourages rebellion or resistance against the government.

صفت ( adjective )
مشتقات: seditiously (adv.), seditiousness (n.)
(1) تعریف: of, constituting, or having the nature of sedition.
مشابه: revolutionary, subversive

- seditious pamphlets
[ترجمه ترگمان] جزوه فتنه انگیز
[ترجمه گوگل] جزوه های سرقت

(2) تعریف: given to or engaged in sedition.
مشابه: mutinous, revolting

- a seditious army colonel
[ترجمه ترگمان] یک سرهنگ ارتش seditious،
[ترجمه گوگل] سرهنگ ارتش سرکوبگر

مترادف و متضاد

rebellious


فتنه جو (صفت)
bellicose, militant, inflammatory, seditious

فتنه انگیز (صفت)
seditious, mutinous

Synonyms: anarchistic, bellicose, defiant, disloyal, disobedient, disorderly, dissident, factious, iconoclastic, insurgent, insurrectionary, mutinous, radical, rebel, resistant, revolutionary, riotous, subversive, treasonable, warring


جملات نمونه

1. his seditious pamphlets
رساله های آشوب انگیز او

2. He fell under suspicion for distributing seditious pamphlets.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر توزیع کردن نشریات دادگستری، دچار سو ظن شده بود
[ترجمه گوگل]او تحت سوء ظن برای توزیع مجلات پیچیده بود

3. Found guilty of seditious conspiracy and possession of illegal weapons, they are serving prison terms ranging from 35 to 105 years.
[ترجمه ترگمان]آن ها در توطئه seditious و تملک سلاح های غیر قانونی مجرم شناخته شدند و از ۳۵ تا ۱۰۵ سال زندان خدمت می کنند
[ترجمه گوگل]آنها به اتهام توطئه مجرم و داشتن اسلحه غیر قانونی مرتکب شده اند و از 35 تا 105 سال به زندان می روند

4. to write seditious pamphlets.
[ترجمه ترگمان]برای نوشتن pamphlets
[ترجمه گوگل]برای نوشتن جزوه های سرقت

5. The letter was declared seditious.
[ترجمه ترگمان]این نامه به عنوان \"فتنه\" اعلام شد
[ترجمه گوگل]این نامه به سرقت رفته بود

6. They were seditious rebellious, traitorous T types.
[ترجمه ترگمان]آن ها seditious، types خائن بودند
[ترجمه گوگل]آنها نوع T ستمگر و توهینآمیز بودند

7. But what constituted "blasphemous, immoral, treasonable, schismatic, seditious or scandalous libels"?
[ترجمه ترگمان]اما چه چیزی \"کفرآمیز، غیراخلاقی، treasonable، schismatic، seditious یا scandalous\" را تشکیل می دهد؟
[ترجمه گوگل]اما چه چیزی باعث �آزارهای متخاصم، غیر اخلاقی، خیانتکار، اسکیزیماتیک، متخلخل یا رسوایی� شد؟

8. The scandalous, seditious and libelous books that need to be brought to justice in this remarkable sentence are suddenly revealed to have a soul.
[ترجمه ترگمان]کتاب های scandalous، فتنه انگیز و libelous که باید در این جمله قابل ملاحظه به پیشگاه عدالت آورده شوند، ناگهان آشکار می شوند که روح دارند
[ترجمه گوگل]کتابهای گنگ و آزار دهنده و مجرمانه که باید در این حکم قابل توجه به دادگستری برسند ناگهان آشکار شده است که یک روح داشته باشد

9. He encouraged the Boy Scout movement for seditious reasons.
[ترجمه ترگمان]به دلایل فتنه انگیز، او تشویق پسر را تشویق کرد
[ترجمه گوگل]او جنبش پسر اسکات را به دلایل متخاصم تشویق کرد

10. Don't make any stunt or purposively express seditious or sensational words; don't bruit rumors about contestants.
[ترجمه ترگمان]any یا purposively یا کلمات شورانگیز یا words را ادا نکنید، شایعات مربوط به مسابقه contestants را به زبان نیار
[ترجمه گوگل]هر کاری را انجام ندهید و یا به طور هدفمند کلمات سرزنش یا حساس را بیان نکنید؛ شایعات در مورد مسابقه ها را نبخشید

11. She was arrested after making a speech that the government considered to be seditious.
[ترجمه ترگمان]او پس از سخنرانی در مورد seditious شدن دولت دستگیر شد
[ترجمه گوگل]او پس از سخنرانی دستگیر شد که دولت به نظر میرسید متخلف است

12. In times of war and similar threats we are acutely sensitive of anything that is faintly seditious.
[ترجمه ترگمان]در زمان جنگ و تهدیدهای مشابه، ما به هر چیزی که به طور ضعیف seditious است، حساس هستیم
[ترجمه گوگل]در زمان جنگ و تهدیدات مشابه، ما به شدت از هر چیزی که کم رنگ است، حساسیم

13. The Church distributed 000 copies before it was declared seditious.
[ترجمه ترگمان]کلیسا ۰۰۰ نسخه از آن را به عنوان \"فتنه\" اعلام کرد
[ترجمه گوگل]کلیسای 000 نسخه را پیش از آنکه مجرم شناخته شود توزیع کرد

14. The inspector general of police declared the pastoral letter seditious and possession of it a crime.
[ترجمه ترگمان]بازرس کل پلیس اعلام کرد که آن نامه pastoral، seditious و مالکیت آن یک جنایت است
[ترجمه گوگل]سرمفتش خاص پلیس اعلامیه ولایت فقیه را مجازات کرد و مالکیت آن جرم و جنایت بود

his seditious pamphlets

رساله‌های آشوب‌انگیز او


پیشنهاد کاربران

اغوا کننده


کلمات دیگر: