1. an invincible army
قشون شکست ناپذیر
2. an invincible conviction
اعتقاد راسخ
3. I'm the best! I'm the greatest! I'm invincible!
[ترجمه ترگمان]من بهترینم! من بهترین هستم! من شکست ناپذیر هستم!
[ترجمه گوگل]من بهترینم! من بزرگترینم! من شکست ناپذیر هستم
4. When Sotomayor is on form he is virtually invincible.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سوتومایور در حال شکل گرفتن است، او واقعا شکست ناپذیر است
[ترجمه گوگل]وقتی Sotomayor در فرم است او تقریبا شکست ناپذیر است
5. Last year the company seemed/looked invincible but in recent weeks has begun to have problems.
[ترجمه ترگمان]سال گذشته این شرکت به نظر شکست ناپذیر می رسید اما در هفته های اخیر شروع به مشکلات کرده است
[ترجمه گوگل]در سال گذشته شرکت به نظر می رسید / شکست ناپذیر بود، اما در هفته های اخیر مشکلات شروع شده است
6. They took an invincible lead in the chase for the championship.
[ترجمه حمیدرفعتی] آنها برای قهرمانی در شطرنج یک رهبر شکست ناپذیر گرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها در تعقیب قهرمانی، یک رهبری شکست ناپذیر را به عهده گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها در پیروزی برای قهرمانی، سرمربی شکست ناپذیر را گرفتند
7. The only thing invincible about the Machine is that it gets him elected.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که در مورد ماشین شکست ناپذیر است این است که او را انتخاب می کند
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که در مورد ماشین شکست ناپذیر است این است که او را انتخاب می کند
8. Seeing him wreak such havoc among a supposedly invincible foe, the Elves within the shrine were heartened.
[ترجمه ترگمان]دیدن او در میان موجوداتی که ظاهرا دشمن شکست ناپذیر و شکست ناپذیر بود، دلگرم شده بودند
[ترجمه گوگل]دیدن او چنین ویرانگری را در میان یک دشمن ظاهرا شکست ناپذیر به وجود آورد، الف ها در حرم خشنود شدند
9. It made her feel strong, invincible almost, and just a tiny bit as if she had drunk too much wine.
[ترجمه ترگمان]این باعث می شد که او احساس قوی و شکست ناپذیر و شکست ناپذیر را داشته باشد، و درست مثل این بود که شراب زیادی نوشیده باشد
[ترجمه گوگل]این باعث شد تا او احساس قوی و غیر قابل اطمینان داشته باشد و تنها کمی کوچکتر به نظر می رسید که انگور بیش از حد نوشابه داشته باشد
10. Weapons that would have been invincible twenty years before are now vulnerable and obsolete.
[ترجمه ترگمان]سلاح هایی که بیست سال پیش شکست ناپذیر بودند اکنون آسیب پذیر و منسوخ شده اند
[ترجمه گوگل]سلاح هایی که بیست سال پیش شکست ناپذیر بودند اکنون آسیب پذیر و منسوخ شده اند
11. New emerging forces are invincible.
[ترجمه ترگمان]نیروهای نوظهور جدید شکست ناپذیر هستند
[ترجمه گوگل]نیروهای در حال ظهور جدید شکست ناپذیرند
12. Many people are trying hard to be invincible, and most of the time they fail invisible, while few find their spotlight. But the remarkable person is one, who can be both invincible and invisible at the same time. Anthony Liccione
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم سخت تلاش می کنند که شکست ناپذیر باشند، و بیشتر اوقات آن ها نامریی هستند، در حالی که تعداد کمی از مردم توجه خود را جلب می کنند اما فرد قابل توجه کسی است که در عین حال هم می تواند هم شکست ناپذیر و هم نامریی باشد آنتونی Liccione
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم به سختی تلاش می کنند که شکست ناپذیر باشند و اغلب اوقات آنها نامرئی عمل می کنند، در حالی که تعداد کمی از آنها را در بر می گیرد اما شخص قابل توجه یک فرد است که در همان زمان می تواند هم شکست ناپذیر و هم نامرئی باشد آنتونی لیسکنی
13. The team seemed invincible.
[ترجمه ترگمان]تیم به نظر شکست ناپذیر می رسید
[ترجمه گوگل]این تیم به شکست ناپذیر تبدیل شد
14. Big, plain, invincible girls like Penny took happiness where they could.
[ترجمه ترگمان]دخترهای بزرگ و ساده و شکست ناپذیر مثل پنی خوشبختی را از جایی که می توانستند لذت بردند
[ترجمه گوگل]دختران بزرگ، ساده و بی نظیر مثل پنی، شادی را در جایی که می توانند داشته باشند