1. foremost among the causes was laziness
عمده ترین علت،تنبلی بود.
2. the foremost cabin of the ship
جلوترین کابین کشتی
3. first and foremost
اولین و مهمترین،ارجح ترین،در وهله اول و مهمتر از همه
4. first and foremost
ارجح ترین،اولین و مهم ترین
5. he was the foremost writer of that period
او گل سرسبد نویسندگان آن دوره بود.
6. He was one of the world's foremost scholars of ancient Indian culture.
[ترجمه ترگمان]او یکی از برجسته ترین دانشمندان فرهنگ هند باستان بود
[ترجمه گوگل]او یکی از محققان برجسته جهان فرهنگ هندی بود
7. The firm grew to be one of Europe's foremost graphics studios.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در اولین استودیوهای گرافیکی اروپا قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این شرکت یکی از اولین استودیوهای گرافیکی در اروپا بود
8. This is one of the country's foremost arts centres.
[ترجمه ترگمان]این یکی از مهم ترین مراکز هنری کشور است
[ترجمه گوگل]این یکی از مراکز هنرهای معاصر کشور است
9. Rostropovich was long considered the world's foremost cellist.
[ترجمه ترگمان]Rostropovich مدت های مدید نوازنده ویولن دنیا محسوب می شد
[ترجمه گوگل]روستروپوویچ مدتها به عنوان بازیگر برجسته جهان شناخته شده بود
10. She ranks foremost among the country's leading conductors.
[ترجمه ترگمان]او در درجه اول در میان رساناهای پیشرو کشور قرار دارد
[ترجمه گوگل]او در میان رهبران ارشد کشور رتبه دارد
11. Dublin is thought of first and foremost for its literary heritage.
[ترجمه ترگمان]دوبلن نخستین و مهم ترین میراث ادبی آن است
[ترجمه گوگل]دوبلین برای نخستین بار به خاطر میراث ادبی خود مورد توجه قرار گرفته است
12. Although many consider Crouching Tiger,Hidden Dragon to be foremost an excellent kung fu movie,the story depicts many forms of love,the most memorable of which is the poignant romance between the two star-crossed lovers played by Chow Yun fat and Michelle Yeoh.
[ترجمه ترگمان]اگرچه بسیاری در نظر دارند ببر خیزان، اژدهای پنهان را در مهم ترین فیلم کونگ فو به نمایش بگذارند، اما این داستان بسیاری از انواع عشق را به تصویر می کشد که most آن، رابطه عاشقانه دو ستاره است که توسط چو یون چاق و میشل Yeoh بازی شده اند
[ترجمه گوگل]اگرچه بسیاری از ببرهای کراوچین، پنهان اژدها را مهمترین فیلم کونگ فو می دانند، داستان بسیاری از انواع عشق را نشان می دهد، خاطره انگیز ترین آنها عاشقانه بین دوستداران دو ستاره ای است که چاو یون چاق و میشل یو را بازی می کنند
13. This question has been foremost in our minds recently.
[ترجمه ترگمان]این سوال اخیرا در ذهنمون بوده
[ترجمه گوگل]این سوال اخیرا در ذهن ما مورد توجه بوده است
14. It is first and foremost a trade agreement.
[ترجمه ترگمان]این اولین و مهم ترین توافقنامه تجاری است
[ترجمه گوگل]اولویت اصلی توافقنامه تجارت است
15. He is considered the foremost British artist of this century.
[ترجمه ترگمان]او اولین هنرمند بریتانیایی در این قرن محسوب می شود
[ترجمه گوگل]او بزرگترین هنرمند بریتانیا در این قرن محسوب می شود
16. Economic concerns are foremost on many voters' minds.
[ترجمه ترگمان]نگرانی های اقتصادی در اولویت بسیاری از رای دهندگان است
[ترجمه گوگل]نگرانی های اقتصادی بیشتر در ذهن بسیاری از رای دهندگان قرار دارد