کلمه جو
صفحه اصلی

utopia


معنی : خیال پرستی، مدینه فاضله، دولت یا کشور کامل و ایده الی
معانی دیگر : ناکجاآباد، مدینه ی فاضله، آرمانشهر (در برابر: کابوس شهر dystopia)

انگلیسی به فارسی

utopia، مدینه فاضله، خیال پرستی، دولت یا کشور کامل و ایده الی


دولت یا کشور کامل و ایده‌آل، مدینه فاضله، آرمان‌شهر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (often cap.) an imagined or proposed place or society that is ideal, esp. in its laws, ethics, and customs.

- In his vision of utopia, there would be no inequality or poverty.
[ترجمه ترگمان] در دیدگاه او از مدینه فاضله، هیچ نابرابری یا فقر وجود نخواهد داشت
[ترجمه گوگل] در چشم انداز اوووپیا هیچ نابرابری و فقر وجود نخواهد داشت

• work of fiction by sir thomas more describing an imaginary island "utopia" on which there is perfect social and political order
place or state of ideal perfection; idealistic scheme for political or social perfection
a utopia is a perfect social system in which everyone is satisfied and happy.

مترادف و متضاد

ideal place and life


خیال پرستی (اسم)
castle building, daydreaming, wool-gathering, stargazing, dreaminess, stardust, confabulation, romanticism, utopia, utopianism

مدینه فاضله (اسم)
utopia

دولت یا کشور کامل و ایده الی (اسم)
utopia

Synonyms: Arcadia, bliss, dreamland, dreamworld, Eden, Elysian Fields, Erewhon, fairyland, Garden of Eden, heaven, land of milk and honey, never-never land, paradise, perfection, pie in the sky, promised land, seventh heaven, Shangri-La, wonderland


Antonyms: hell


جملات نمونه

1. We weren't out to design a contemporary utopia.
[ترجمه ترگمان]ما قصد نداشتیم یک مدینه فاضله معاصر را طراحی کنیم
[ترجمه گوگل]ما نمی توانستیم یک utopia معاصر را طراحی کنیم

2. His Utopia is not a chimerical commonwealth but a practical improvement on what already exists.
[ترجمه ترگمان]نظام تصوری یکی از کشورهای مشترک المنافع موهوم است، بلکه یک پیشرفت عملی در آنچه در حال حاضر وجود دارد، نیست
[ترجمه گوگل]Utopia او یک کشور مشترک نیست اما یک بهبود عملی در آنچه که در حال حاضر وجود دارد

3. In Darcy's Utopia you will not see the eyes of the child dulling, the brow furrowing, as puberty arrives.
[ترجمه ترگمان]در نظام تصوری دار سی، شما چشمان خود را که به بلوغ می رسد نخواهید دید
[ترجمه گوگل]در اودوسی دارسی، چشم های کودک را از بین نمی برند، در حالی که بلوغ به پایان می رسد

4. But the Utopia of machine-independence may not ultimately appear on the custodial atlas of the future.
[ترجمه ترگمان]اما نظام تصوری of ممکن است در نهایت در اطلس آینده آینده به نظر برسد
[ترجمه گوگل]اما ائتلاف استقلال دستگاه ممکن است در نهایت بر روی اطلس نگهداری از آینده ظاهر نشود

5. In Darcy's Utopia church services of various denominations will exist, and blind eyes will no doubt be turned.
[ترجمه ترگمان]در کلیسای یوتوپیا، مراسم مذهبی فرقه های گوناگون وجود خواهد داشت، و در چشمان کور نیز شکی وجود نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]در کلیسای اودوسی دارسی، خدمات کلیسای مختلف وجود خواهد داشت و چشم کور بدون شک تبدیل خواهد شد

6. Our belief in a Communist utopia had nothing to do with reality.
[ترجمه ترگمان]اعتقاد ما به یک مدینه فاضله کمونیست هیچ ربطی به واقعیت نداشت
[ترجمه گوگل]باور ما به آرمانشهر کمونیستی هیچ ارتباطی با واقعیت نداشت

7. However, before the dawning of this utopia, certain changes must occur.
[ترجمه ترگمان]با این حال، پیش از ظهور این مدینه فاضله، تغییرات خاصی باید رخ دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، قبل از سپیده دم این utopia، تغییرات خاص باید رخ دهد

8. But no Utopia is perfect, and this one had two blemishes.
[ترجمه ترگمان]ولی نظام تصوری کامل نیست، و این یکی دو عیب دارد
[ترجمه گوگل]اما هیچ اتوپیایی کامل نیست، و این یکی دو لکه داشت

9. Q: Are you telling me that Darcy's Utopia will be a secular society?
[ترجمه ترگمان]سوال: آیا به من می گویید که نظام تصوری دارسی یک جامعه سکولار خواهد بود؟
[ترجمه گوگل]Q آیا شما به من می گوئید که Utopia Darcy یک جامعه سکولار خواهد بود؟

10. In Darcy's Utopia we will make do with listening to the radio.
[ترجمه ترگمان]در نظام تصوری دار سی با گوش دادن به رادیو این کار را خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]در Utopia Darcy ما با گوش دادن به رادیو انجام خواهد شد

11. To outsiders, it seemed to be a mountaintop utopia, high above the troubles of the Great Depression.
[ترجمه ترگمان]برای خارجی ها، به نظر می رسید که این یک مدینه فاضله کوه است که بالاتر از مشکلات رکود اقتصادی بزرگ است
[ترجمه گوگل]به بیگانه ها، به نظر می رسد یک utopia کوهستانی، بالاتر از مشکلات رکود بزرگ است

12. As in Darcy's Utopia, in the future we aspire to.
[ترجمه ترگمان]همان گونه که در تصورات آقای دارسی است، در آینده ای که ما آرزویش را داریم
[ترجمه گوگل]همانطور که در Utopia Darcy، در آینده خواهیم خواست

13. A: Yes, Darcy's Utopia will be a secular society.
[ترجمه ترگمان]ج: بله، نظام تصوری دارسی یک جامعه سکولار خواهد بود
[ترجمه گوگل]بله، Utopia Darcy جامعه ی سکولار خواهد بود

14. The promise of utopia has attracted the attentions of both charlatans and serious scientists.
[ترجمه ترگمان]وعده مدینه فاضله توجه هر دو شارلاتان و دانشمندان جدی را به خود جلب کرده است
[ترجمه گوگل]وعده اتوپیایی توجه هر دو شارلاتان و دانشمندان جدی را به خود جلب کرده است

پیشنهاد کاربران

بهترین معادل برای این کلمه#نا کجا اباد#است

آرامان شهر

البته در زبان عربی به این واژه مدینه فاضله اطلاق می شود.

a perfect imaginary world



Sir Thomas More was the first person to write of a 'utopia', a word used to describe a perfect imaginary world.

آرمان سَرا ، آرمان جا ، آرمان جایگاه ، آرمانگاه

a place where everything is perfect. . . مکانی که از هر لحاظی بی نظیر باشد مثلا بهشت. . .
دوستان دقت کنید که کلمه ی utopia به هیچ وجه به معنای نا کجا آباد نمی باشد

جهانی فرضی که در آنجا همه خوشحال هستند.

A place or city , that is super cool and perfect and
. is like heaven
Syn : heaven, wonderful
! Name Zotopia , is from the word utopia
Opp:hell, awful

utopia ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: آرمان شهر
تعریف: تصویری خیالی و آرمانی از جامعۀ بهتر در برابر جامعه ای که هست

جهان ایده آل

ناکجاآباد، مدینه ی فاضله، آرمانشهر ( در برابر: کابوس شهر dystopia ) ، دولت یا کشور کامل و ایده آل

⬛ UTOPIA ⬛ آرمان شهر - مدینه فاضله
an imaginary place in which the government, laws, and social conditions are perfect

⬛ DYSTOPIA ⬛ پاد آرمان شهر - تباه شهر - مدینه ضاله - ویران شهر - مدینه فاسده
an imaginary place where people are unhappy and usually afraid because they are not treated fairly

صفت ها :
UTOPIAN
DYSTOPIAN


کلمات دیگر: