1. following dinner we went home
پس از شام به منزل رفتیم.
2. following its lively youth, the city fell into hard times
پس از طی دوران پررونق نوپایی،اوضاع آن شهر بد شد.
3. a following tide
جریان دریایی هم سو
4. a following wind
باد مساعد
5. the following people were present at the meeting. . . .
اشخاص زیر در جلسه حاضر بودند. . . . .
6. the following year
سال بعد (از آن)
7. the following
1- (اشخاص یا چیزهای) زیر،ذیل 2- آنچه در زیر می آید
8. a projectile following a point-blank trajectory
پرتابه ای با مسیر مستقیم
9. in the following years, reza's fortunes improved considerably
در سال های بعد بهروزی رضا به طور قابل ملاحظه ای فزونی یافت.
10. motorcyclists were following his car
موتورسیکلت سواران ماشین او را مشایعت می کردند.
11. whereas the following incidents have occurred. . .
نظر به این که حوادث زیر رخ داده اند. . .
12. according to the following order
طبق ترتیب زیر
13. apropos of insurance, the following information is vital . . .
در مورد بیمه اطلاعات ذیل حیاتی است . . .
14. famine is the rule following war
بعد از جنگ قحطی غیر منتظره نیست.
15. this illness is not following its usual pattern
این بیماری از روال همیشگی خودش پیروی نمی کند.
16. the interval between lightning and the following thunder
وقفه ی میان آذرخش و تندر پس از آن
17. this television show has a large following
این نمایش تلویزیونی بسیار خواهان دارد.
18. Detectives are liaising with Derbyshire police following the bomb explosion early today.
[ترجمه ترگمان]کارآگاهان در پی انفجار بمب در اوایل امروز با پلیس در دربی شر هم کاری می کنند
[ترجمه گوگل]اخوان المسلمین پس از انفجار بمب در اوایل امروز، با پلیس دربیشایر ارتباط برقرار می کنند
19. He decided to postpone the expedition until the following day.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت سفر را تا روز بعد به تعویق بیندازد
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت تا این سفر را تا روز بعد ادامه دهد
20. They enjoy a cult following in the UK.
[ترجمه ترگمان]آن ها از یک سنت پیروی می کنند که در انگلستان دنبال می شود
[ترجمه گوگل]آنها از یک فرقه زیر در انگلستان لذت می برند
21. He was discharged from the army following his injury.
[ترجمه ترگمان]وی پس از آسیب دیدگی از ارتش مرخص شد
[ترجمه گوگل]او پس از مصدومیتش از ارتش آزاد شد
22. I suddenly realized that there was someone following me.
[ترجمه ترگمان]ناگهان متوجه شدم که کسی مرا تعقیب می کند
[ترجمه گوگل]من ناگهان متوجه شدم که کسی به دنبال من است
23. Whereas the following incidents have occurred.
[ترجمه ترگمان]در حالی که حوادث زیر رخ داده است
[ترجمه گوگل]در حالی که حوادث زیر رخ داده است
24. He was ordered to appear the following day, but absconded.
[ترجمه ترگمان]به او دستور داده شد که فردای آن روز ظاهر شود، اما فرار کرد
[ترجمه گوگل]او دستور داد روز بعد ظاهر شود، اما فرار کرد
25. I'm following up a few things that might dovetail.
[ترجمه ترگمان]من دارم یه چیزایی رو دنبال می کنم که ممکنه \"dovetail\" باشه
[ترجمه گوگل]من چند چیز را دنبال می کنم که ممکن است از بین بروند