در ذخیره، برای آینده، در انبار
in store
در ذخیره، برای آینده، در انبار
انگلیسی به فارسی
در فروشگاه
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• (1) تعریف: in a state of readiness; on reserve.
• مترادف: on hand, ready, reserved
• مترادف: on hand, ready, reserved
• (2) تعریف: about to occur; forthcoming; imminent.
• مترادف: forthcoming, imminent, impending
• مترادف: forthcoming, imminent, impending
• in stock, in supply, in reserve
جملات نمونه
1. You never know what's in store for you.
[ترجمه 🌠MM93🌠] شما هرگز نمی دانید در آینده چه اتفاقی برایتان خواهد افتاد.
[ترجمه ترگمان]تو هیچ وقت نمی دانی چه چیزی در انبار برای تو وجود دارد[ترجمه گوگل]شما هرگز نمی دانید که چه چیزی در فروشگاه شماست
2. There are lots of surprises in store for visitors to the gallery.
[ترجمه ترگمان]شگفتی های زیادی در فروشگاه برای بازدید کنندگان از گالری وجود دارد
[ترجمه گوگل]برای بازدیدکنندگان به گالری، تعداد زیادی شگفتی وجود دارد
[ترجمه گوگل]برای بازدیدکنندگان به گالری، تعداد زیادی شگفتی وجود دارد
3. Who knows what the future has in store for us?
[ترجمه ترگمان]کی می دونه آینده برای ما چی داره؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می داند آینده چه چیزی برای ما دارد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می داند آینده چه چیزی برای ما دارد؟
4. We must keep some of these in store for next year.
[ترجمه ترگمان]ما باید برای سال آینده مقداری از این ها را در انبار نگه داریم
[ترجمه گوگل]ما باید برخی از این را در سال آینده نگهداری کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید برخی از این را در سال آینده نگهداری کنیم
5. He always keeps several cases of wine in store.
[ترجمه ترگمان]او همیشه چندین مورد از شراب را در فروشگاه نگه می دارد
[ترجمه گوگل]او همیشه موارد متعددی از شراب را در فروشگاه نگه می دارد
[ترجمه گوگل]او همیشه موارد متعددی از شراب را در فروشگاه نگه می دارد
6. I can see trouble in store.
[ترجمه ترگمان] می تونم تو فروشگاه دردسر درست کنم
[ترجمه گوگل]من می توانم مشکل در فروشگاه ببینم
[ترجمه گوگل]من می توانم مشکل در فروشگاه ببینم
7. Who knows what lies in store for the President?
[ترجمه ترگمان]کی می دونه تو انبار برای رئیس جمهور چی کار می کنه؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می داند چه چیزی برای رئیس جمهور ذخیره می شود؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می داند چه چیزی برای رئیس جمهور ذخیره می شود؟
8. There's a real treat in store for you this Christmas!
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه گوگل]یک درمان واقعی برای این کریسمس برای شما وجود دارد!
[ترجمه گوگل]یک درمان واقعی برای این کریسمس برای شما وجود دارد!
9. I was wondering what lay in store for us.
[ترجمه ترگمان]داشتم فکر می کردم که چه اتفاقی برای ما افتاده
[ترجمه گوگل]من تعجب کردم که چه چیزی برای ما ذخیره می شود
[ترجمه گوگل]من تعجب کردم که چه چیزی برای ما ذخیره می شود
10. There were also surprises in store for me.
[ترجمه ترگمان]همچنین شگفتی های زیادی برای من وجود داشت
[ترجمه گوگل]همچنین در فروشگاه برای من شگفت انگیز بود
[ترجمه گوگل]همچنین در فروشگاه برای من شگفت انگیز بود
11. They wondered what the morrow had in store for them.
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودند که روز بعد چه چیزی در انتظارشان است
[ترجمه گوگل]آنها تعجب کردند که چه چیزی برای آنها در انتظار فردا بود
[ترجمه گوگل]آنها تعجب کردند که چه چیزی برای آنها در انتظار فردا بود
12. There's a surprise in store for you.
[ترجمه ترگمان]برات یه سورپریز دارم
[ترجمه گوگل]تعجب در فروشگاه برای شما وجود دارد
[ترجمه گوگل]تعجب در فروشگاه برای شما وجود دارد
13. There are better days in store for you.
[ترجمه ترگمان]روزه ای بهتری برای شما وجود دارد
[ترجمه گوگل]روزهای خوبی برای شما وجود دارد
[ترجمه گوگل]روزهای خوبی برای شما وجود دارد
14. There's a bit of a shock in store for him when he gets home tonight!
[ترجمه ترگمان]وقتی که او امشب به خانه می آید، شوک عظیمی در او به وجود می اید!
[ترجمه گوگل]وقتی او امشب به خانه می رسد، برای او یک شوک برای او وجود دارد
[ترجمه گوگل]وقتی او امشب به خانه می رسد، برای او یک شوک برای او وجود دارد
پیشنهاد کاربران
happening, operation, or in use, within a large department store
در چنته
در نظر
درون فروشگاهی
Coming in the future - About to happen
پیش رو
در آینده
که قراره اتفاق بیفته
که در آینده اتقاق می افته
در پیش رو ( داشتن )
To Hold in store for someone
( برای آینده کسی. . . )
در نظر گرفتن
مقرر کردن
پیش رو
در آینده
که قراره اتفاق بیفته
که در آینده اتقاق می افته
در پیش رو ( داشتن )
To Hold in store for someone
( برای آینده کسی. . . )
در نظر گرفتن
مقرر کردن
کلمات دیگر: