کلمه جو
صفحه اصلی

remnants


معنی : بقایا

انگلیسی به فارسی

بقایای، بقایا


مترادف و متضاد

بقایا (اسم)
rest, leftover, vestige, remains, reliquiae, remnants

پیشنهاد کاربران

باقیمانده، مابقی، ته مانده


کلمات دیگر: