کلمه جو
صفحه اصلی

blindfolded


چشم بسته، چشم بستن

انگلیسی به فارسی

چشم بسته، چشم بستن، کور کردن


انگلیسی به انگلیسی

• with the eyes covered

جملات نمونه

1. interrogating prisoners blindfolded is inhumane
بازپرسی از زندانی چشم بسته غیرانسانی است.

2. the prisoners were handcuffed and blindfolded
به زندانیان دستبند زده و چشمان آنها را بسته بودند.

3. the thieves put handcuffs on him and blindfolded him too!
دزدان دستبند به دستش زدند و چشمانش را هم بستند!

4. His abductors blindfolded him and drove him to a flat in southern Beirut.
[ترجمه ترگمان]ربایندگان او را بستند و او را به آپارتمانی در جنوب بیروت بردند
[ترجمه گوگل]ربوده شدگان او را چشم بسته و او را به یک آپارتمان در بیروت جنوبی بردند

5. Justice is often personified as a blindfolded woman holding a pair of scales.
[ترجمه ترگمان]عدالت اغلب به عنوان یک زن چشم بسته در نظر گرفته می شود که یک جفت مقیاس ها را در دست دارد
[ترجمه گوگل]عدالت اغلب به عنوان یک زن با چشم بند دارای یک جفت مقیاس شخصی است

6. I can do it blindfolded.
[ترجمه ترگمان]من می توانم آن را چشم بسته انجام دهم
[ترجمه گوگل]من می توانم آن را با چشم بند

7. They blindfolded him and tied his hands behind his back.
[ترجمه ترگمان]او را بستند و دست هایش را پشت سرش بستند
[ترجمه گوگل]آنها چشم به او چشم بسته و دستانش را پشت سرش گذاشتند

8. The report says prisoners were often kept blindfolded.
[ترجمه ترگمان]این گزارش می گوید که زندانیان اغلب چشم بسته نگهداری می شوند
[ترجمه گوگل]گزارش می گوید زندانیان اغلب با چشم بند بسته می شوند

9. The victim was blindfolded.
[ترجمه ترگمان]قربانی چشم بسته بود
[ترجمه گوگل]قربانی چشم بسته بود

10. She was blindfolded and taken somewhere in the back of a van.
[ترجمه ترگمان]اون چشم بسته بود و یه جایی رو پشت یه ون گرفته بود
[ترجمه گوگل]او چشم بسته و جایی در عقب ون گرفته شده است

11. She was gagged and blindfolded.
[ترجمه ترگمان]دهان بسته بود و چشمانش بسته بود
[ترجمه گوگل]او عقب افتاده و چشم بسته بود

12. They were each blindfolded with big red handkerchiefs.
[ترجمه ترگمان]هر یک با دستمال قرمز بزرگی بسته بودند
[ترجمه گوگل]آنها هرکدام با دستبند قرمز بزرگ چشم بسته بودند

13. He was blindfolded and shackled to a radiator.
[ترجمه ترگمان]اون چشمه ای بسته بود و به رادیاتور چسبیده بود
[ترجمه گوگل]او چشم بسته و به رادیاتور متصل شد

14. He was blindfolded and taken to Secret Police headquarters.
[ترجمه ترگمان]او چشم بسته بود و به مقر پلیس مخفی برده شد
[ترجمه گوگل]او چشم بسته و به ستاد پلیس مخفی منتقل شد

15. Many a blindfolded tasting panel has failed to spot the difference between the apple grown without pesticides and that which has.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از پانل چشیدن مزه چشم بسته در تشخیص تفاوت میان سیب کشت شده بدون آفت کش ها و این که چه چیزی دارد، شکست خورده است
[ترجمه گوگل]بسیاری از پانل های مزه زدن چشم بند نتوانسته اند تفاوت بین سیب هایی که بدون آفت کش ها رشد می کنند مشخص شود

پیشنهاد کاربران

چشم پوشی

اصطلاحا:چشم بسته
کورکورانه

Seascape: the state of our oceans
Race to the bottom: the disastrous💥blindfolded 💥rush to mine the deep sea
. . .
One of the largest mining operations ever seen on Earth aims to despoil an ocean we are only barely beginning to understand

by Jonathan Watts, global environment editor
Theguardian. com@


کلمات دیگر: