کلمه جو
صفحه اصلی

ethnicity


(وابستگی به گروه اقلیت یا داشتن ویژگی های اقلیت ها) قومیت، رامگانی، قومیت گرایی

انگلیسی به فارسی

(وابستگی به گروه اقلیت یا داشتن ویژگی‌های اقلیت‌ها) قومیت، رامگانی، قومیت‌گرایی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the condition of being a member of an ethnic group or sharing its traits.

• ethnic character, quality of belonging to an ethnic group

جملات نمونه

1. Ethnicity has a strong influence on community status relations.
[ترجمه ترگمان]قومیت تاثیر زیادی بر روابط وضعیت اجتماعی دارد
[ترجمه گوگل]قومیت تأثیر مهمی در روابط اجتماعی وضعیت دارد

2. He said his ethnicity had not been important to him.
[ترجمه Milad najafpour] او گفت قومیت او برایش مهم نبوده است
[ترجمه ترگمان]گفت که ethnicity براش مهم نبوده
[ترجمه گوگل]او گفت قومیت او برای او مهم نیست

3. We must beware of the use of ethnicity to wrap a spurious cloak of legitimacy around the speaker who invokes it.
[ترجمه ترگمان]ما باید مراقب استفاده از قومیت باشیم تا یک ردای تقلبی از مشروعیت را در اطراف گوینده که آن را درخواست می کند، پوشش دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید از استفاده از قومیت برای جلوگیری از مشروعیت دروغین در مورد سخنرانانی که آن را مورد استفاده قرار می دهند، مراقب باشیم

4. It is the subjective nature of ethnicity which can make it tricky to handle as a speaker variable.
[ترجمه ترگمان]این ماهیت ذهنی نژاد است که می تواند آن را به عنوان یک متغیر وابسته به مهارت تبدیل کند
[ترجمه گوگل]این ماهیت ذهنی قومیت است که میتواند به عنوان یک متغیر سخنور عمل کند

5. This is not to suggest that ethnicity did not play any part in the front's activities.
[ترجمه ترگمان]این بدان معنا نیست که نژاد هیچ نقشی در فعالیت های جلویی بازی نمی کند
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که قومیت هیچ مشکلی در فعالیت های جبهه ای ندارد

6. In other words, nationalism belongs with political theory, ethnicity with sociology or social anthropology.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، ناسیونالیسم به نظریه سیاسی، قومیت با جامعه شناسی یا انسان شناسی اجتماعی تعلق دارد
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، ناسیونالیسم متعلق به نظریه سیاسی، قومیت با جامعه شناسی یا انسان شناسی اجتماعی است

7. Anyway, ethnicity is one way of filling the empty containers of nationalism.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، قومیت یک راه پر کردن ظروف خالی ناسیونالیسم است
[ترجمه گوگل]به هر حال، قومیت یکی از راه های پر کردن ظروف خالی ناسیونالیسم است

8. Ethnicity, to use modern terminology, occupied more of the tsar's attention than diplomacy.
[ترجمه ترگمان]قومیت، استفاده از اصطلاحات مدرن، بیش از دیپلماسی توجه تزار را به خود جلب کرده است
[ترجمه گوگل]قومیت، استفاده از اصطلاحات مدرن، بیشتر توجه تزار را نسبت به دیپلماسی اشغال کرد

9. Name the ethnicity, tax bracket or wardrobe, and they were there in full force.
[ترجمه ترگمان]نژاد، پرانتز یا کمد را نام ببرید، و آن ها با تمام قدرت آنجا بودند
[ترجمه گوگل]نام قومیت، مقررات مالیاتی و یا کمد لباس، و آنها در آنجا وجود داشتند

10. As yet links between gender and ethnicity are little understood.
[ترجمه ترگمان]با این حال، ارتباط بین جنسیت و قومیت بسیار درک نشده است
[ترجمه گوگل]هنوز رابطه بین جنسیت و قومیت کمی درک نشده است

11. Other risk factors, not related to ethnicity, probably explain remaining differences between Maori and non-Maori children.
[ترجمه ترگمان]دیگر عوامل خطر، مرتبط با قومیت، احتمالا تفاوت های باقی مانده بین کودکان مائوری و non را توضیح می دهند
[ترجمه گوگل]سایر عوامل خطرساز، که مربوط به قومیت نیستند، احتمالا تفاوت های باقیمانده را بین کودکان موری و غیر مغربی نشان می دهند

12. Household size, marital status, and ethnicity all failed to show a significant influence in the participation model.
[ترجمه ترگمان]اندازه خانگی، وضعیت تاهل، و قومیت همه نتوانست تاثیر قابل توجهی را در مدل مشارکت نشان دهد
[ترجمه گوگل]اندازه خانوار، وضعیت زناشویی و قومیت هرگز تاثیر قابل توجهی در مدل مشارکت نشان نداد

13. Ethnicity represents another important dimension of money transfers, but this is not visible in most specialist studies of family relationships.
[ترجمه ترگمان]قومیت یک بعد مهم دیگر از انتقال های مالی را نشان می دهد، اما این مساله در اغلب مطالعات تخصصی روابط خانوادگی قابل مشاهده نیست
[ترجمه گوگل]قومیت یکی دیگر از جنبه های مهم انتقال پول است، اما در بیشتر مطالعات متخصص در روابط خانوادگی قابل مشاهده نیست

14. Manifestations of ethnicity that are exclusive of others or that hold the potential to generate conflict tend to be avoided.
[ترجمه ترگمان]Manifestations از قومیت که انحصاری از دیگران هستند و یا این که پتانسیل ایجاد تعارض را حفظ می کنند، اجتناب می کنند
[ترجمه گوگل]تظاهرات قومی که از دیگران جدا نیستند و یا دارای توان بالقوه برای ایجاد تضاد هستند، تمایل به اجتناب دارند

پیشنهاد کاربران

قومی

قومیت

نژاد
اصل و نسب
سرشت
دودمان
تبار

Ethnicity : قومیت
Race : نژاد
Tribe : قبیله
Clan : طایفه
Breed : نژاد دامی
Species : گونه
Spices : ادویه ها

◀️ ?? What ethnicity are you btw
Caucasian / white
Mongloid
Negroid


کلمات دیگر: