کلمه جو
صفحه اصلی

sharing


معنی : تسهیم، اشتراک
معانی دیگر : اشتراک، تسهیم

انگلیسی به فارسی

اشتراک، تسهیم


انگلیسی به انگلیسی

• act of sharing, dividing and apportioning; joint ownership

مترادف و متضاد

تسهیم (اسم)
allotment, sharing, multiplexing, multiplex, apportionment

اشتراک (اسم)
meet, sharing, unity, subscription

جملات نمونه

1. power sharing
سهیم شدن در قدرت

2. When something sensational happens to us, sharing the happiness of the occasion with friends intensifies our joy. Conversely, in times of trouble and tension, when our spirits are low, unburdening our worries and fears to compassionate friends alleviates the stress.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که چیزی هیجان انگیز برای ما اتفاق می افتد، به اشتراک گذاری شادی موقعیت با دوستان، شادی ما را تشدید می کند در مقابل، در زمان دردسر و تنش، وقتی روحیه ما کم است، نگرانی و نگرانی ما را به کاهش استرس و استرس تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که چیزی حساس به ما اتفاق می افتد، به اشتراک گذاری شادی از مناسبت با دوستان، لذت ما را افزایش می دهد برعکس، در زمان مشکلات و تنش، وقتی ارواح ما کم است، نگرانی و ترس از نگرانی ما نسبت به دوستان مهربان، استرس را کاهش می دهد

3. He grinned at me, as if sharing a secret joke.
[ترجمه ترگمان]او به من نیشخند زد، انگار که یک شوخی محرمانه را در میان گذاشته باشد
[ترجمه گوگل]او به من شگفت زده شد، مثل اینکه یک شوخی مخفی داشته باشم

4. Playing together teaches children social conventions such as sharing.
[ترجمه ترگمان]بازی با هم به کودکان کنوانسیون های اجتماعی مانند به اشتراک گذاری را آموزش می دهد
[ترجمه گوگل]بازی کردن با هم کودکان را به اشتراک می گذارد

5. Marriage is a life of sharing.
[ترجمه ترگمان]ازدواج زندگی تقسیم است
[ترجمه گوگل]ازدواج یک زندگی مشترک است

6. There isn't an empty table. Would you mind sharing?
[ترجمه ترگمان]میز خالی نیست میشه با هم شریک بشیم؟
[ترجمه گوگل]یک جدول خالی وجود ندارد آیا شما ذهن را به اشتراک می گذارید؟

7. Would you mind sharing a room?
[ترجمه ترگمان]اشکالی نداره یه اتاق رو با هم شریک بشیم؟
[ترجمه گوگل]آیا فکر میکنید یک اتاق را به اشتراک بگذارید؟

8. Three prisoners were sharing one small cell 3 metres by 2 metres.
[ترجمه ترگمان]سه زندانی در یک سلول کوچک ۳ متر تا ۲ متر به اشتراک گذاشته شدند
[ترجمه گوگل]سه زندانی یک سلول کوچک 3 متر با 2 متر را به اشتراک گذاشتند

9. They seemed to be sharing a private joke .
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که آن ها با یک شوخی خصوصی شریک شده اند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید آنها یک شوخی خصوصی را به اشتراک می گذارند

10. The idea of sharing a room appalled her.
[ترجمه ترگمان]فکر به اشتراک گذاشتن یک اتاق او را به وحشت انداخت
[ترجمه گوگل]ایده به اشتراک گذاشتن یک اتاق او را ناراحت کرد

11. Nowadays there is more sharing of domestic chores.
[ترجمه ترگمان]امروزه اشتراک بیشتری از کاره ای خانگی وجود دارد
[ترجمه گوگل]امروزه تقسیم کارهای خانگی بیشتر است

12. The introduction of job sharing could prevent the need for redundancies.
[ترجمه ترگمان]معرفی به اشتراک شغل می تواند از نیاز به redundancies ها جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]معرفی شغل می تواند مانع از نیاز به انحراف شود

13. Chinese waiters stood in a cluster, sharing a private joke.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت های چینی در یک گروه جمع شده بودند و یک شوخی خصوصی در آن سهیم می شدند
[ترجمه گوگل]پیشخدمت چینی در یک خوشه ایستاده بود، یک شوخی خصوصی به اشتراک گذاشت

14. The decision to introduce job sharing grew out of a general desire for flexible working hours.
[ترجمه ترگمان]تصمیم برای معرفی به اشتراک شغل از تمایل عمومی برای ساعات کاری انعطاف پذیر بود
[ترجمه گوگل]تصمیم به معرفی اشتراک شغلی از یک اشتباه عمومی برای کارهای انعطاف پذیر افزایش یافته است

پیشنهاد کاربران

تسهیم


باهم شریک باشیم یکی از سمبل های کوانزای آمریکای آفریقا تبار

توزیع


شراکت

رفاقت

بهره گیری - بهره بردن

برخوردار

توزیع اشتراکی

( به ) اشتراک گذاری، تشریک

هم بخشی

درسته که معنای اصلی آن تشریکه اما گاهی این معانی بخشش، احسان، دهش، سخاوت، نیکوکاری و هبه ترجمه بهتری به ارمغان میاره.
مثال:
Christmas is all about sharing.

کریسمس اصولا و کلا در مورد به بخشش و رفاقت و دراختیار گذاشتن داشته هایمان با دیگران است.

تقسیم کردن

درد و دل، صحبت کردن، حرف زدن، دراختیار گذاشتن ( چه اطلاعات و چه موراد دیگر )

جمله : داری در مورد شیرینگ حرف میزنی؟
معنی شیرینگ در این جمله : رابطه ( جنسی یا عاطفی )

در مورد نظر نازنین باید بگم این کلمه شیرینگ در این معنی وجود داره با این تفاوت که فقط در روابط گی ( همجنسگراهای مرد ) استفاده میشه


کلمات دیگر: