1. she doesn't discourage so easily
او به این آسانی خود را نمی بازد.
2. a bill to discourage people from gambling
لایحه ای برای بازداری مردم از قمار
3. sometimes bad grades discourage students
برخی اوقات نمره ی بد شاگرد را ناامید می کند.
4. my father was a happy-go-lucky man whom nothing could discourage for long
پدرم مرد خوشبین و دلشادی بود و هیچ چیز او را برای مدت طولانی دلسرد نمی کرد.
5. Don't let one failure discourage you, try again.
[ترجمه HN] نذار یک شکست تو رو ناامید کنه، دوباره تلاش کن.
[ترجمه ترگمان]نذار یه شکست تو رو دلسرد کنه، دوباره سعی کن
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید یکی از شکست شما را متوقف کند، دوباره امتحان کنید
6. Don't let one failure discourage you.
[ترجمه ترگمان] نذار یه شکست تو رو دلسرد کنه
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید یکی از شکست شما را از بین ببرد
7. Don't discourage her; she's doing her best.
[ترجمه امیرمحمد] او را ناامید نکن ، او دارد نهایت تلاش خود را میکند
[ترجمه ترگمان]او را دلسرد نکن، دارد بهترین کار را می کند
[ترجمه گوگل]او را نادیده نگیر او بهترین کارها را انجام می دهد
8. ignore those who try to discourage you .
[ترجمه HN] کسانی که تلاش می کنند تو را ناامید و دلسرد کنند نادیده بگیر.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که سعی می کنند از شما دلسرد شوند را نادیده می گیرند
[ترجمه گوگل]نادیده گرفتن کسانی که سعی دارند از شما دلسرد شوند
9. His parents tried to discourage him from being an actor.
[ترجمه A] پدر و مادرش سعی کردند اورا از بازیگر شدن منصرف کنند
[ترجمه سلام] والدینش سعی کردند او را از بازیگری نا امید کنند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش سعی کردند او را از بازیگری دلسرد کنند
[ترجمه گوگل]پدر و مادرش سعی کردند او را از بازیگری نجات دهند
10. We discourage smoking in this school.
[ترجمه K] ما سیگار کشیدن را در این مدرسه کمتر می کنیم
[ترجمه علی] سیگار کشیدن را در این مدرسه تقبیح می کنیم/توصیه نمی کنیم/نکشیدن را تشویق می کنیم
[ترجمه نگین] ما مانع سیگار کشیدن در این مدرسه می شویم
[ترجمه Kosar daryami] ما از سیگار کشیدن در این مدرسه جلوگیری می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما سیگار کشیدن را در این مدرسه دلسرد می کنیم
[ترجمه گوگل]ما سیگار کشیدن را در این مدرسه تضعیف می کنیم
11. I have tried to discourage him from biting nails.
[ترجمه RTDH.Roksan] من سعی کردم او را از خوردن ناخن ها باز دارم
[ترجمه ترگمان]من سعی کرده ام او را از ناخن biting منصرف کنم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم او را از خوردن ناخن ها محروم کنم
12. Try to discourage such familiarities from your subordinates.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید چنین familiarities را از زیردستان خود دلسرد کنید
[ترجمه گوگل]سعی کنید از چنین آشنایی هایی از زیردستان خود اجتناب کنید
13. The Swiss wanted to discourage an inflow of foreign money.
[ترجمه ترگمان]سوئیس می خواهد از ورود پول خارجی جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]سوئیس می خواست که مانع ورود پول خارجی شود
14. You should not let one failure discourage you.
[ترجمه ترگمان]نباید اجازه بدی یه شکست تو رو دلسرد کنه
[ترجمه گوگل]شما نباید اجازه دهید یک شکست را از بین ببرد
15. We tried to discourage him from resigning.
[ترجمه ترگمان] ما سعی کردیم که از استعفا دادنش جلوگیری کنیم
[ترجمه گوگل]ما سعی کردیم از استعفا دست نکشیم
16. They want to discourage pay settlements over the norm.
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواهند از پرداخت پول در حد متعارف جلوگیری کنند
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند از پرداختن به پرداخت هزینه های بیش از حد معمول جلوگیری کنند
17. His parents tried to discourage his interest in music, but he persisted.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش سعی کردند علاقه اش را به موسیقی دلسرد کنند، اما او پافشاری کرد
[ترجمه گوگل]پدر و مادرش تلاش کردند تا علاقه خود را به موسیقی نادیده بگیرند اما او ادامه داد
18. Father discourage the expression of enthusiasm.
[ترجمه ترگمان]پدر از ابراز شور و شوق دفاع می کند
[ترجمه گوگل]پدر از بیان شور و شوق اجتناب ورزید