1. a chunk of cool watermelon
یک قاچ هندوانه ی سرد
2. a chunk of meat
یک شقه گوشت
3. they were hammering pieces off a big chunk of ice
آنها با چکش تکه هایی را از یک قطعه ی بزرگ یخ جدا می کردند.
4. He bit off a large chunk of bread / He bit a large chunk of bread off.
[ترجمه ترگمان]تکه بزرگی از نان را گاز زد و تکه بزرگی از نان را گاز گرفت
[ترجمه گوگل]او یک تکه بزرگ نان را می خورد / او یک تکه بزرگ نان را می خورد
5. Each blow of the hammer removed a great chunk of plaster.
[ترجمه ترگمان]هر ضربه چکش تکه بزرگی از گچ را بیرون می آورد
[ترجمه گوگل]هر ضربه چکش یک قطعه بزرگ از گچ را برداشت
6. The rent takes a large chunk out of my monthly salary.
[ترجمه ترگمان]اجاره یک تکه بزرگ از حقوق ماهانه من می گیرد
[ترجمه گوگل]اجاره منقبض می شود
7. He bit a great chunk out of the apple.
[ترجمه ترگمان]تکه بزرگی از سیب را گاز گرفت
[ترجمه گوگل]او یک تکه بزرگ از سیب می خورد
8. The butcher hacked off a large chunk of meat.
[ترجمه ترگمان]قصاب تکه بزرگی از گوشت را پاره کرد
[ترجمه گوگل]قصابی یک قاشق بزرگ گوشت را هک کرد
9. He bit off a chunk of bread.
[ترجمه ترگمان]تکه نانی را گاز گرفت
[ترجمه گوگل]او یک تکه نان را می خورد
10. Three hours is quite a chunk out of my working day.
[ترجمه ترگمان]سه ساعت در روز کار من قطعه بزرگی است
[ترجمه گوگل]سه ساعت از روز کاری من کاملا از بین رفته است
11. A huge chunk of the audience got up and left before the end of the show.
[ترجمه ترگمان]قسمت زیادی از حضار بلند شدند و قبل از پایان نمایش باقی ماندند
[ترجمه گوگل]یک تکه بزرگ از مخاطب قبل از پایان نمایش بالا رفت و به سمت چپ رفت
12. I bought the cheese in one big chunk.
[ترجمه ترگمان] من پنیر رو یه تیکه بزرگ خریدم
[ترجمه گوگل]پنیر را در یک بخش بزرگ خریدم
13. I've completed a fair chunk of my article.
[ترجمه ترگمان]تکه بزرگی از مقاله م را اجر کردم
[ترجمه گوگل]من یک بخش عادلانه از مقاله ام را کامل کرده ام
14. Lurie risked a pretty big chunk of change on the race.
[ترجمه ترگمان]Lurie یک تکه بزرگ از تغییر را در مسابقه به خطر انداخت
[ترجمه گوگل]لوری رکورد بزرگی از تغییر در مسابقه را به خطر انداخت
15. Harry inherited the house and a sizeable chunk of land.
[ترجمه ترگمان]هری خانه و تکه بزرگی از زمین را به ارث برد
[ترجمه گوگل]هری به خانه و بخش بزرگی از زمین به ارث برده است
16. The company owns a chunk of farmland near Gatwick Airport.
[ترجمه ترگمان]این شرکت مالک یک تکه زمین کشاورزی در نزدیکی فرودگاه Gatwick است
[ترجمه گوگل]این کمپانی دارای یک تکه زمین کشاورزی در نزدیکی فرودگاه گاتویک است