کلمه جو
صفحه اصلی

chaise


معنی : درشکه دو چرخه دو نفره
معانی دیگر : انواع کالسکه های سبک دو یا چهار چرخه که سقف آن تاشو است، رجوع شود به: post chaise، یکجوردرشکه تک اسبه یادواسبه که معمولاچهارچر دارد

انگلیسی به فارسی

انواع کالسکه‌های سبک دو یا چهار‌چرخه که سقف آن تاشو است


رجوع شود به: post chaise


رجوع شود به: chaise longue


چای، درشکه دو چرخه دو نفره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a lightweight, two-wheeled carriage drawn by one horse.

(2) تعریف: a four-wheeled coach used for rapid transport of mail and passengers in former times; post chaise.

(3) تعریف: a reclining chair with an extended leg rest; chaise longue.

• small one-horse two-wheeled carriage; chaise lounge (chair made for reclining)

مترادف و متضاد

درشکه دو چرخه دو نفره (اسم)
chaise, shay

جملات نمونه

1. She proceeded to recline on a chaise longue.
[ترجمه ترگمان]آنگاه روی نیمکت دراز کشید
[ترجمه گوگل]او به سمت چپ دراز کشید

2. Oh! but the gentlemen will have Mr. Bingley's chaise to go to Meryton; and the Hursts have no horses to theirs.
[ترجمه ترگمان]اوه! اما آقایان کالسکه آقای بین گلی را برای رفتن به مریتن می دهند، و the هم اسب ندارند
[ترجمه گوگل]آه! اما آقایان بایستی آقای بوینگلی را به مریتون برسانند؛ و Hursts هیچ اسب برای خود

3. Our chaise slugged home in the storm.
[ترجمه ترگمان]کالسکه ما در طوفان به خانه باز آمد
[ترجمه گوگل]در خانه ما طاقت فرسای ما را در طوفان گرفتار کردیم

4. Magna was lying on a chaise longue.
[ترجمه ترگمان]Magna روی نیمکت دراز کشیده بود
[ترجمه گوگل]مگنا دروغ گفتن در چنبره بود

5. I also had a plastic chaise longue between the door and the table.
[ترجمه ترگمان]یک نیمکت پلاستیکی بین در و میز هم داشتم
[ترجمه گوگل]من همچنین یک چاله ی پلاستیکی بین درب و میز داشتم

6. A new chaise longue and reclining chair have been added to the light shapely chairs already in production.
[ترجمه ترگمان]یک صندلی حصیری و نیمکت راحتی بر روی صندلی های راحتی که قبلا در آن نصب شده بود افزوده شده بود
[ترجمه گوگل]یک صندلی دراز کشیده و صندلی تخت خواب جدید به صندلی های شیک سبک در حال حاضر در تولید اضافه شده است

7. There were small couches, a chaise longue, and two overstuffed chairs.
[ترجمه ترگمان]نیمکتی کوچک، یک نیمکت دراز و دو صندلی که روی آن شده بود، دیده می شد
[ترجمه گوگل]نیمکت های کوچک، یک چوبه دار و دو صندلی پر از چای وجود داشت

8. He cowered at demands she delivered from her chaise, getting his attention with the rap of her cane on the floor.
[ترجمه ترگمان]از کالسکه خود دور شد و از درشکه پیاده شد و به عصایش روی زمین توجه کرد
[ترجمه گوگل]او در مطالباتش از غرفه او تحقیر شد، توجه خود را با رپ نیش خود را بر روی زمین جلب کرد

9. A woman, reclining on a green chaise longue, wears a rose peignoir, its ostrich collar languorously open.
[ترجمه ترگمان]یک زن در حالی که روی نیمکت یک نیمکت سبز لم داده بود، یک رب peignoir گل سرخ بر تن داشت و یقه ostrich را باز می کرد
[ترجمه گوگل]یک زن که بر روی یک درخت چنار سبز می نشیند، یک گل یاسین را می پوشد، یقه شترمرغ آن به آرامی باز می شود

10. A chaise from Lichfield pulls up at the entrance to the market square.
[ترجمه ترگمان]یک کالسکه از Lichfield به ورودی میدان بازار رسید
[ترجمه گوگل]یک پارک از لیچ فیلد در ورودی به میدان بازار بیرون می آید

11. A chair and ottoman can become a chaise when put together.
[ترجمه ترگمان]یک صندلی و چهار پایه می تواند وقتی کنار هم قرار بگیرد یک کالسکه بشود
[ترجمه گوگل]یک صندلی و عثمانی می تواند زمانی که با هم قرار می گیرند، یک پارچ باشد

12. The post - chaise contained a snuffy old dowager of seventy, with a maid, her contemporary.
[ترجمه ترگمان]کالسکه پستی یک بیوه ثروتمند سالخورده هفتاد ساله با یک خدمتکار داشت که در آن زمان contemporary بود
[ترجمه گوگل]پست چینی حاوی یک عروسک نازکی قدیمی از هفتاد و دو ساله بود

13. The chaise longue is flowing like a canopy and the pale branches and leaves are reflected in the texture.
[ترجمه ترگمان]این نیمکت مانند یک سایبان روان است و شاخه ها و برگ های رنگ پریده در بافت منعکس می شوند
[ترجمه گوگل]لبه چای مانند یک سایبان جریان دارد و شاخه های کم رنگ و برگ در بافت منعکس می شوند

14. As you can see here, this chaise longue indeed is big and red, so you could see how eager I was to become famous. I also have designed a paper lamp with the shape of handbag and we called it" FLAMP. "
[ترجمه ترگمان]همانطور که در اینجا می بینید، این نیمکت بزرگ واقعا بزرگ و قرمز است، بنابراین می توانید ببینید که چقدر مشتاق شدم که مشهور شوم من همچنین یک لامپ کاغذی با شکل کیف دستی طراحی کرده ام و ما آن را \"FLAMP\" نامیدیم
[ترجمه گوگل]همانطور که می بینید، این چنبره در واقع بزرگ و قرمز است، بنابراین شما می توانید ببینید که چگونه مشتاق من تبدیل شدن به معروف من همچنین یک لامپ کاغذی با شکل کیف دستی طراحی کرده ایم و ما آن را FLAMP نامگذاری کردیم '

پیشنهاد کاربران

صندلیِ تخت گونه، تخت، نیمکتِ راحتی، نیمکتِ دراز کشیدن


کلمات دیگر: