• remove with brush, remove in a brushing motion
brush away
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. He brushed away the tears with his sleeve.
[ترجمه ترگمان]اشک هایش را با آستین پاک کرد
[ترجمه گوگل]او با آستین خود اشک را پاک کرد
[ترجمه گوگل]او با آستین خود اشک را پاک کرد
2. Using a small brush, he brushed away the fine sawdust.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک قلم مو، خاک اره ظریف را کنار زد
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک قلم مو کوچک، خاک اره را خرد کرد
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک قلم مو کوچک، خاک اره را خرد کرد
3. They brushed away every difficulty and pushed on fiercely.
[ترجمه ترگمان]آن ها هر مشکلی را کنار زدند و به شدت هل دادند
[ترجمه گوگل]آنها هر مشکلی را کنار گذاشتند و به شدت تحت فشار قرار دادند
[ترجمه گوگل]آنها هر مشکلی را کنار گذاشتند و به شدت تحت فشار قرار دادند
4. Brushing away her tears, she promised to return.
[ترجمه ترگمان]به او قول داد که اشک هایش را پاک کند
[ترجمه گوگل]او قصد بازگشت به چشمانش را داشت
[ترجمه گوگل]او قصد بازگشت به چشمانش را داشت
5. His idea for going abroad was brushed away by his father.
[ترجمه ترگمان]پدرش برای رفتن به خارج توسط پدرش شانه خالی کرد
[ترجمه گوگل]ایده او برای رفتن به خارج از کشور توسط پدرش از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]ایده او برای رفتن به خارج از کشور توسط پدرش از بین رفته بود
6. He brushed away my views on politics.
[ترجمه ترگمان]او دیدگاه های من در مورد سیاست را کنار زد
[ترجمه گوگل]او دیدگاه های من در مورد سیاست را از بین برد
[ترجمه گوگل]او دیدگاه های من در مورد سیاست را از بین برد
7. She brushed away her tears.
[ترجمه ترگمان]اشک هایش را پاک کرد
[ترجمه گوگل]او اشک هایش را پاک کرد
[ترجمه گوگل]او اشک هایش را پاک کرد
8. It is easy enough to imagine brushing away a meter or so of dry dust covering an ice deposit.
[ترجمه ترگمان]این کار به اندازه کافی آسان است که تصور کنید که یک متر و یا از غبار خشک را که یک رسوب یخ را پوشانده است پاک می کند
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی آسان است که تصور کنید یک متر یا بیشتر از گرد و غبار خشک را پوشش یخ یخ بزنید
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی آسان است که تصور کنید یک متر یا بیشتر از گرد و غبار خشک را پوشش یخ یخ بزنید
9. She brushed away the tear that she'd been totally unaware was slowly trickling down her face.
[ترجمه ترگمان]اشک را کنار زد و اشک از چشمانش سرازیر شد
[ترجمه گوگل]او برروی پاره ای که کاملا ناخودآگاه بود، آهسته آهسته به چهره اش نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]او برروی پاره ای که کاملا ناخودآگاه بود، آهسته آهسته به چهره اش نگاه می کرد
10. He frowned, screwed up his mouth and brushed away the letter.
[ترجمه ترگمان]او اخمی کرد و دهانش را باز کرد و نامه را کنار زد
[ترجمه گوگل]او اخم کرد، دهانش را پیچید و نامه را پاک کرد
[ترجمه گوگل]او اخم کرد، دهانش را پیچید و نامه را پاک کرد
11. Biting hard on her lower lip, Isabel brushed away a traitorous tear.
[ترجمه ترگمان]ایزابل به سختی لب پایینی اش را گاز گرفت، ایزابل یک قطره اشک خیانت کار را کنار زد
[ترجمه گوگل]ایزابل به سختی به لبه لب پایین لگد زد، اشکی خائنانه را برداشت
[ترجمه گوگل]ایزابل به سختی به لبه لب پایین لگد زد، اشکی خائنانه را برداشت
12. Odysseus knew him too and brushed away a tear.
[ترجمه ترگمان]Odysseus هم او را می شناخت و قطره اشکی را پاک می کرد
[ترجمه گوگل]اودیسه هم او را می شناخت و اشک را پاک کرد
[ترجمه گوگل]اودیسه هم او را می شناخت و اشک را پاک کرد
13. Luce put the diary down and brushed away her tears.
[ترجمه ترگمان]luce دفتر یادداشت را روی زمین گذاشت و اشک هایش را پاک کرد
[ترجمه گوگل]لوسی دفتر خاطرات را پایین گذاشت و اشکاش را خالی کرد
[ترجمه گوگل]لوسی دفتر خاطرات را پایین گذاشت و اشکاش را خالی کرد
پیشنهاد کاربران
remove, delete, omit
Cross off
Delete
Delete
کنار گذاشتن، پاک کردن، از بین بردن، نابود کردن، خط زدن
کلمات دیگر: