کلمه جو
صفحه اصلی

be at odds with

انگلیسی به انگلیسی

• be in a dispute with -, be involved in a conflict with -

جملات نمونه

1. Immediate desires can be at odds with longer-term satisfactions.
[ترجمه ترگمان]تمایل فوری می تواند با satisfactions طولانی تر در تضاد باشد
[ترجمه گوگل]آرزوهای فوری می تواند با رضایت درازمدت در مقایسه با دیگران باشد

2. His disciplinarian approach was seen to be at odds with West Ham's tradition as a freewheeling and creative team.
[ترجمه ترگمان]رویکرد disciplinarian در مقایسه با سنت هام به عنوان یک تیم خلاق و خلاق به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]رویکرد انضباطی او با سنت وست هام به عنوان یک تیم آزادیخواه و خلاق به نظر می رسید

3. And no one likes to be at odds with history.
[ترجمه ترگمان]و هیچ کس دوست نداره با تاریخ شانسی داشته باشه
[ترجمه گوگل]و هیچکس دوست ندارد که با تاریخ هماهنگ باشد

4. The Digital Economy Bill would be at odds with the way the European Commission handles enforce copyright infringements.
[ترجمه ترگمان]لایحه اقتصاد دیجیتال در تضاد با روشی است که کمیسیون اروپا قوانین کپی رایت را به اجرا در می آورد
[ترجمه گوگل]لایحه ی اقتصاد دیجیتال با شیوه ای که کمیسیون اروپا در راستای اجرای نقض حق نسخه برداری به کار می برد، متناقض است

5. A friend - or a sweetheart - may be at odds with you on nobody's favorite day, September 1
[ترجمه ترگمان]یک دوست - یا یک معشوقه - ممکن است با شما در روز مورد علاقه هیچ کس، ۱ سپتامبر، شانس داشته باشد
[ترجمه گوگل]یک دوست - یا یک عزیز - ممکن است در روز مورد علاقه شما هیچ کس 1 سپتامبر با شما نباشد

6. Mourinho is said to be at odds with both chief executive Peter Kenyon and owner Roman Abramovich, though Kenyon has rubbished reports.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود مورینو با هر دو مدیر اجرایی پیتر Kenyon و مالک رومن Abramovich در تضاد است هر چند که Kenyon گزارش ها rubbished دارد
[ترجمه گوگل]گفته می شود مورینیو با هر دو مدیر اجرایی پیتر کنیون و صاحب رومن آبراموویچ اختلاف دارد، هرچند کنیون گزارشات را از بین می برد

7. It's no necessary to be at odds with them.
[ترجمه ترگمان]برای آن ها لازم نیست که با آن ها برخورد کنیم
[ترجمه گوگل]لازم نیست که با آنها اختلاف داشته باشید

8. Any interference with news coverage will be at odds with promises made seven years ago when Beijing was awarded the games.
[ترجمه ترگمان]هر گونه دخالت در پوشش خبری با وعده هایی که هفت سال پیش در زمانی که پکن این بازی ها را دریافت کرد، در تضاد است
[ترجمه گوگل]هرگونه دخالت در پوشش خبری، با تعهداتی که هفت سال پیش در پی اعطاء بازی به پکن انجام شد، در مقابله با آن موثر خواهد بود

9. Ascension and the "good life" may be at odds with one another.
[ترجمه ترگمان]معراج و \"زندگی خوب\" ممکن است با یکدیگر تفاوت داشته باشند
[ترجمه گوگل]آسمانی و 'زندگی خوب' ممکن است با یکدیگر متفاوت باشند

10. Global ecological efforts can easily be at odds with local ecologies.
[ترجمه ترگمان]تلاش های زیست محیطی جهانی به راحتی می تواند با ecologies محلی مخالف باشد
[ترجمه گوگل]تلاش های جهانی زیست محیطی می تواند به راحتی با محیط زیست محلی مقابله کند

11. On occasion, it can be at odds with the national interests of the host country.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، این می تواند در تضاد با منافع ملی کشور میزبان باشد
[ترجمه گوگل]در حقیقت این امر می تواند در برابر منافع ملی کشور میزبان قرار گیرد

12. Crucially, though, you can see intuitively that totipotency and differentiation seem to be at odds with each other.
[ترجمه ترگمان]با این حال، قطعا می توانید به طور غریزی ببینید که تمایز و تمایز به نظر می رسد با یکدیگر تفاوت دارند
[ترجمه گوگل]با این حال، بسیار مهم است، شما به طور مستقیم می توانید ببینید که تناقض و تمایز به نظر می رسد با یکدیگر متفاوت است

13. Far from it, what they say for public consumption appears to be at odds with what they are saying privately.
[ترجمه ترگمان]دور از آن، چیزی که آن ها برای مصرف عمومی می گویند به نظر می رسد با آنچه به طور خصوصی می گویند، مغایرت دارد
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد که آنچه که آنها برای مصرف عمومی میگویند با آنچه که آنها به طور خصوصی میگویند مخالف هستند

14. Price and the number purchased vary directly. and these real-world data seem to be at odds with the law of demand.
[ترجمه ترگمان]قیمت و تعداد خرید به طور مستقیم متفاوت است و به نظر می رسد که این اطلاعات دنیای واقعی با قانون تقاضا مغایرت دارد
[ترجمه گوگل]قیمت و تعداد خریداری به طور مستقیم متفاوت است به نظر می رسد که داده های دنیای واقعی با قانون تقاضا مواجه می شوند

پیشنهاد کاربران

در تضاد با کسی/چیزی بودن = be disagreement with

He is at odds with his boss

مخالفت. ناسازگاری. موفق نبودن

معنای دوستمون
[verb]
✅در تضاد با کسی/چیزی بودن

. . . within the Islamic Republic, unaccountable clerical institutions overlay secular ones and have veto power over political decisions deemed to be at odds with a revolutionary religious outlook

Newsweek. com@


کلمات دیگر: