پیش رو - جلو
lay ahead
پیشنهاد کاربران
رها کردن
در پیش رو وجود داشتن
He described the peril that lay ahead of them این جمله از 504 و ترجمه اش :خطرات پیش رو را برایشان شرح شرح داد.
در پیش رو قرار داشتن
پیش رو داشتن
در انتظار کسی/چیزی بودن
کلمات دیگر: